Tag: مکارم شیرازی

رؤیت هلال

کتاب چند نکته مهم درباره رؤیت هلال که ترجمه فارسی کتاب مسائل مهمه حول رؤیه الهلال تألیف حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازى که به زبان عربى بوده و توسط مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) منتشر شده و به بررسى جوانب مختلف و ادله مبحث رؤیت هلال پرداخته است. انگیزه مؤلف که کتاب را طبق درخواست برخى از طلاّب و فضلاى حوزه به رشته تحریر درآورده‌اند، حل معضل رؤیت هلال ماه شوال مى‌باشد که موجبات اختلاف‌هاى ناروا را بین امت اسلامى على الخصوص شیعیان فراهم آورده است، که ضمن بررسى ادله و راه‌هاى ممکن براى رؤیت هلال پیشنهادهاى سازنده‌اى را مطرح نموده است. مقدمه کتاب در واقع بیان انگیزه تألیف است؛ ایشان ضمن توضیح مشکلاتى که به واسطه اختلاف نظر در مبحث رؤیت هلال بین افراد جامعه اسلامى و حتى خانواده‌ها به وجود آورده، وحدت را از اصول اساسى دینى ما برشمرده است. ایشان مى‌فرمایند: چگونه در یک روز جمعى به نماز عید ایستاده و در قنوتش مى‌خوانند… جعلته للمسلمین عیدا؛ یعنى امروز را تو براى مسلمین عید مقرر نموده‌اى، در حالى که معلوم نیست منظور از مسلمین چه کسانى هستند، زیرا عده دیگرى در گوشه‌اى مشغول خواندن دعاى ماه مبارک رمضان هستند. ایشان در مرحله بعدى شوراى استهلال را به عنوان راه‌کارى براى حل معضل رؤیت هلال مورد بررسى قرار داده‌اند که با جمع شدن عده‌اى از نمایندگان علما مى‌توان به رأى واحدى دست پیدا کرد. با اینکه رؤیت هلال از موضوعات بوده و تشخیص آن به عهده خود مکلّفین است و مراجع و فقهاى عظام وظیفه‌اى در این زمینه ندارند ولى از آن‌جایى که مردم به بزرگان خود اعتماد کامل دارند عادتا در چنین مواردى به مراجع خود پناه مى‌برند. براى حل این اشکال که ممکن است بیّنه یکى از نمایندگان بر رؤیت هلال دلالت کند و در مقابل عده دیگرى به عدم آن حکم نمایند، مؤلف بحث اکثریت را پیش کشیده، مى‌فرمایند: رأى اکثریت مشکل را حل مى‌کند.

ابزار رؤیت

بحث بعدى در مورد ابزار رؤیت هلال است؛ یعنى اینکه آیا مى‌توان از تلسکوب و امثال ذلک براى رؤیت هلال کمک گرفت یا نه؟ مؤلف مى‌فرماید: با اینکه برخى از مراجع به چنین مطلبى فتوا داده‌اند، ما روایات بسیارى در وسائل الشیعه داریم که تعدادشان به بیش از سى روایت مى‌رسد و همگى دلالت دارند بر اینکه رؤیت فقط با چشم عادّى حجت بوده و چیز دیگر ملاک نمى‌باشد؛ مثل«إذا رأیت الهلال فصم و إذا رأیته فأفطر» یا «صم للرؤیه و أفطر للرؤیه»، کما اینکه فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را منصرف به افراد متعارفه مى‌دانند نه افراد نادره؛ مانند آنچه در باب وضو در مورد مقدار لازم براى شستن صورت گفته‌اند که با دست متعارف مراد است یا در مقدار کرّ مقدار سه وجب و نیم طول و عرض و عمق را با دست افراد معمولى حساب کرده‌اند و نمونه‌هاى دیگرى از حد ترخص، زوال عین نجاست و استهلاک نجاست و… پس از این نمونه‌هاى متعدد به دست مى‌آید که در رؤیت هلال نیز مراد، رؤیت با چشم متعارف و عادّى است و این ممکن نیست که بگوییم در همه ابواب، اطلاقات به فرد متعارف منصرف مى‌شوند غیر از رؤیت که مراد فرد خاصى مى‌باشد. ایشان اشاره‌اى نیز به ادله قائلین به لزوم رؤیت با تلسکوپ دارند که گفته‌اند چنین رؤیتى باعث مى‌شود تا مشکلى در شب‌هاى قدر به وجود نیاید و عید نیز به طور دقیق در زمان واقعى‌اش باشد؛ جواب ایشان این است که پس با این حساب مى‌توان گفت از زمان پیامبر(ص) تا به امروز به دلیل نبودن وسایل پیشرفته براى استهلال، مردم هیچ وقت نه شب‌هاى قدر را درک کرده‌اند و نه نماز عید به موقع خوانده‌اند در حالى که خود آنها هم سابقا دیده بودند که چه بسا روز اول ماه رمضان متوجه مى‌شوند که هلال نشان‌گر روز دوم است یا در روز عید فطر معلوم مى‌شد امروز، دوم شوال است پس باید بگوییم همه عبادات و اعمال با مشکل مواجه شده است در حالى که ملاک در آغاز و انجام ماه مبارک رمضان واقعیّت وجود هلال نبوده بلکه قابل رؤیت بودنش ملاک است. در بحث امارات علم اصول نیز نظیر این بحث را داریم که تکلیف مکلف تطابق عمل با واقع نیست بلکه اماره و ملاک داشتن عمل، مراد است.

شرطیت وحدت افق

آیا وحدت افق بین دو شهر شرط است یا خیر؟ دو نظریه وجود دارد: عده‌اى مانند صاحب عروه گفته‌اند مشترک بودن افق شرط است؛ یعنى فقط شهرهاى نزدیک به هم مى‌توانند با رؤیت هلال در یکى، دیگرى نیز به همان عمل کند لکن عده‌اى این را نپذیرفته و معتقدند با رؤیت هلال در منطقه‌اى از عالم براى دیگران نیز ثابت مى‌گردد؛ فقط مشترک بودن قسمتى از شبشان کفایت مى‌کند. مؤلف در این‌جا بحثى نجومى مطرح مى‌کند تا ضابطه این نظریات مشخص شود. ایشان تکوّن و تولد هلال را مرتبط با سه کره شمس، قمر و زمین مى‌داند و بعضى از این نظریات را طبق مسطح بودن زمین صحیح مى‌داند و با توجه به کروى بودنش این آرا زیر سؤال مى‌باشد. روایاتى هم در این زمینه از اهل‌بیت علیهم‌السلام رسیده است که از آن جمله روایت هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) مى‌باشد: «إنه قال صام تسعه و عشرین قال إن کانت له بیّنه عادله على أهل مصر أنهم صاموا ثلاثین على رؤیته قضى یوما» قائلین به رؤیت هلال در هر نقطه‌اى از نقاط عالم به این روایت استناد کرده‌اند کما اینکه به بعضى از روایات دیگر هم استناد نموده‌اند و مؤلف در کتاب آنها را ذکر نموده است. ایشان با بحثى منطقى و اشاره به مقدمات حکمت، اطلاق این روایات را مورد مناقشه قرار مى‌دهند و نهایتا به این نتیجه مى‌رسند که همان طورى که مشهور به آن معتقد شده‌اند و ادله قوى نیز بر آن دلالت دارند، اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است و اگر منظور از این حکم ایجاد وحدت بین مسلمین باشد باید گفت این امر فقط در جاهایى که اتحاد افق دارند ممکن مى‌باشد و نه در همه جاها و مسلمانانى که در یک نیمه از کره خاکى زندگى مى‌کنند مى‌توانند همگى عید واحدى داشته و به مسئله مهم وحدت نیز برسند.