اعتبار ابزار جدید در رؤیت هلال، اثرمحقق محترم محمدجواد فاضل لنکرانی، همراه با ملحقات، شامل مناقشات جناب آقای رضا مختاری، و پاسخهای آن در موضوع فقه، به زبان فارسی و در یک جلد به چاپ رسیده است. این کتاب با پیشگفتار مرکز فقهی ائمه اطهار(علیهم السلام) و مقدمه مؤلف آغاز و متن اصلی در چند مبحث تنظیم شده است. استفتا در مورد استفاده از ابزارهای نجومی (دوربین، تلسکوپ و…) از حضرت آیت الله العظمی محمد فاضل موحدی لنکرانی، درباره رؤیت هلال و پاسخ ایشان به این استفتا مبنی بر عدم فرق بین چشم غیر مسلح و مسلح در رؤیت هلال و درخواست توضیح پیرامون این فتوا توسط جمعی از فضلای محترم، باعث شد این بحث (رؤیت هلال با ابزارهای نجومی مثل دوربین و تلسکوپ) بهصورت استدلالی در حد امکان و با ضیق وقت و مجال، به رشته تحریر در بیاید.
برای مطالعه کتاب در کتابخانه دیجیتال نورلایب می توانید بر روی عنوان مورد نظر در کتاب کلیلک کنید:
کتاب نقش افق در ثبوت هلال، کاوشی در مباحث فقهی و نجومی توسط آقای محسن دلیر است که به ضمیمه رساله هلالیه آیت الله محسن دوزدوزانی تبریزی، توسط انتشارات زائر آستانه مقدسه قم در یک مقدمه و سه فصل به این شرح : فصل اول: اطلاعات جغرافیایی، نجومی و احکام مذهبی – فقهی؛ فصل دوم : جدول ساعات غروب و اطلاعات جغرافیایی از چند شهر؛ فصل سوم : رساله هلالیه در شرط بودن اتحاد افق برای ثبوت هلال ماه؛ منتشر شده است.
نگارنده، نخست، عین فتواى مشهور آیتالله سید ابوالقاسم خویى را همراه با ادله آن نقل کرده که خلاصه آن چنین است: «ظاهرا رؤیت هلال، در یکى از بلاد، براى همه بلاد دیگر کافى است مطلقا، چون اولا پیدایش ماههاى قمرى بر اساس وضعیتى است که ماه، در حرکت طبیعیى خود نسبت به خورشید مىیابد و در نهایت، این حرکت، به حالت محاق درمىآید که در هیچیک از بلاد، قابل رؤیت نیست و وقتى ازاین حالت بیرون آمد و امکان رؤیت آن پیدا شد، یک ماه قمرى پایان مىیابد و ماه قمرى دیگر آغاز مىشود و معلوم است که بیرون آمدن ماه از وضعیت مزبور، آغاز ماه قمرى جدید براى همه بلاد است، نه براى برخى؛ گر چه در بعضى از جاها دیده شود و در برخى، خیر که این، به خاطر وجود موانع است و ربطى به عدم خروج آن از محاق ندارد… ثانیا نصوصى دال بر فتواى مزبور وجود دارد، از جمله، امام صادق علیه السلام، در مورد شخصى که بیست و نه روز، روزه گرفته است، مىفرماید: اگر بینه عادلى وجود دارد مبنى بر اینکه در شهرى، مردم، بر اساس دیدن ماه، سى روز، روزه گرفتهاند، وى یک روز را قضا مىکند. اطلاق این روایت، دال بر این است که وقتى در شهرى، ماه، سى روزه بود، در بقیه شهرها نیز همین گونه است؛ خواه افقشان یکى باشد خواه خیر…». آنگاه از دو جهت علمى و شرعى، به بررسى آن مىپردازد. از جهت علمى، با کمک گرفتن از اطلاعات نجومى و ریاضى و جغرافى خویش در مورد گردش ماه به دور زمین از مغرب به مشرق در یک دور کامل و معرفى افق حقیقى در هر ناحیهاى و یکسان نبودن حرکت زمین به دور خورشید و…، به این نتیجه مىرسد که اولا، خروج ماه از تحت الشعاع(حالت محاق)، هیچ دخلى به تحقق ماه قمرى ندارد؛ ثانیا، رؤیت، در تحقق ماه قمرى دخیل است؛ ثالثا، در هر بلدى که در آغاز شب، رؤیت هلال، محقق شود، آغاز ماه، تحقق مىیابد و در هر بلدى که رؤیت محقق نشود و با بلدى که هلال در آن رؤیت شده مشترک الافق نباشد، آغاز ماه، تحقق نمىیابد، بلکه ماه، از شب بعد شروع مىشود و…
از جهت شرعى، چنین مرقوم مىدارد که ما مىبایست در شناخت معناى موضوعات عرفیهاى که موضوع، براى احکام شرعى واقع مىشوند و نیز در شناخت سعه و ضیق و اطلاق و تقیید و سایر خصوصیات آنها، به عرف مراجعه کنیم، بنا بر این، وقتى شارع، مىفرماید: «شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن… فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و…»، معلوم مىشود حکم وجوب روزه را بر چیزى که عرفا شهر(ماه) نامیده شود، مترتب نموده است و ما مىبینیم که عرف، وقتى هلال را بالاى افق یافت، گر چه ساعتها پیش، از حالت محاق بیرون شده باشد، قائل به دخول ماه قمرى مىشود، بنا بر این، شب اول رمضان، اولین شبى است که قبل از آن، رمضان نبوده است؛ مثلاًاگر فرض کنیم که ماه، از حالت محاق بیرون شده و در اسپانیا که سه ساعت و بیست و شش دقیقه دیرتر ازتهران، غروب رخ مىدهد، دیده شده، به افق تهران، همین اندازه، از شب گذشته است و در بلاد شرقى، مثل چین و ژاپن، بیش از این، گذشته است، پس این شب، جزء ماه سابق به شمار مىآید…
مؤلف، به همین ترتیب، بحث را پیش مىبرد و آن را به عنوان نامه اول، به نزد استاد مىفرستد و استاد، نقد وى را پاسخ مىگوید و او دوباره پاسخ استاد را نقد مىکند و به عنوان نامه دوم، خدمت او ارسال مىدارد و استاد، پاسخ دوم را به او مىدهد و او، پاسخ دوم استاد رانیز نقد مىنماید، پس کتاب، مشتمل بر سه نقد مؤلف و دو پاسخ استاد است.
کتابالأفق أو الآفاق فی مسأله الهلال تألیف آیتالله حسینعلى منتظرى به بررسى استدلالى مسأله استهلال که در مسائلى مانند روزه و حج و بسیارى از اعمال عبادى مورد ابتلاء است پرداخته و آن را از نظر فقه و هیئت و نجوم مورد مطالعه قرار داده است. در مقدمه به این نکته اشاره شده که اسلام بسیارى از احکام و تکالیف شرعى را مقید به زمان خاصى کرده و مکلف اجازه ندارد در زمان دیگرى این اعمال را انجام دهد. از جمله آنها اعمالى است که در ابتداى هر ماه یا انتهاى هر ماه انجام مىشود و یا در ایام خاصى در ماههاى قمرى انجام مىگیرد؛ مانند: روزه و حج که از واجبات است و زمان آن وابسته به رؤیت ماه رمضان و ذى حجهالحرام مىباشد. پس به همین جهت رؤیت هلال اهمیت زیادى دارد. وى در ادامه به این سؤال مهم مىپردازد که اگر ماه در نقطهاى از کره زمین دیده شد آیا برای همه مردم کفایت مىکند؟ یا فقط برای کسانى که در همان منطقه هستند مفید است؟ که نویسنده در ادامه به طرح دیدگاه شیعه و اهل سنت پرداخته وبه نقل شش قول رایج بین علماى عامه اشاره و برخى از آنها را بىاساس ذکر مىکند. همچنین از علماى امامیه سه قول به شرح زیر نقل مىکند:
کفایت نمىکند و هر شهرى افقى اختصاصى دارد.
رؤیت هلال در یک شهر برای تمام بلاد و همه مسلمانان کفایت مىکند.
برخى تفصیل قائل شدهاند و معتقدند اگر ماه در نیم کره شرقى دیده شود برای نیم کره غربى کفایت مىکند؛ ولى اگر در نیم کره غربى دیده شد برای نیم کره شرقى کفایت نمىکند.این بدان دلیل است که غروب خورشید در ممالک شرقى قبل از غروب در ممالک غربى است.
در ادامه استدلالهاى قائلان به هر قول را بررسى و در آغاز، ادعاى اجماعى که برخى برای دو قول اول نقل نمودهاند را مورد تردید قرار داده و معتقد است این مسأله در کلام بسیارى از قدما یافت نمىشود و اول کسى که این مطلب را مطرح نموده شیخ طوسى در کتاب مبسوط است. وى سپس ادله قائلان به قول دوم را دردو ناحیه مورد بحث قرار مىدهد:
از دیدگاه دانشمندان علم هیئت و نجوم
آنچه که از ادله فقهیه مىتوان در این بحث استفاده کرد.
در ناحیه اول قول برخى از فقها مانند محدّث بحرانى و صاحب جواهر نقل مىشود که معتقد به وحدت افق بودند به دلیل اینکه زمین مسطّح است و اینکه ایشان کثرت افق را به دلیل کرویت خورشید باطل مىدانند. محدث بحرانى مىگوید بنا بر قول به کرویّت زمین باید روز پنجشنبه مثلاً در منطقهاى چهارشنبه و در منطقه دیگر جمعه باشد. وى همچنین دلیل علامه حلى در «منتهی المطلب فی تحقیق المذهب» و آیتالله سیدابوالقاسم خویى در رساله «مشارق الشموس» را نقل و ردّ کرده و به توضیح چگونگى پدید آمدن اختلاف افقها از دیدگاه علم هیئت مىپردازد. در این توضیح چند اصطلاح نجومى مثل محاق، هلال، تربیعالاول، البدر، تربیع الثانى مورد بحث قرار گرفته و طى آن حالات مختلف زمین، خورشید و ماه را بیان و دلیل اختلاف افقها را از این نظر بررسى مىنماید.
در ناحیه دوم (بیان ادله فقهى مسأله) ابتدا ادله کسانى که معتقد به وحدت افق هستند و عمده آنها روایات مربوط به رؤیت هلال است بررسى، و با دلیل عدم اطلاق و اینکه شامل بلاد دیگر نمىشود و تنها محل خاصى را دربرمىگیرند؛ پس باید به فرد غالب آنها که اختصاص به محل خاص دارد حمل شود، رد مى شوند. در ادامه ادله قول مشهور فقها که اختلاف افقها را قائل بودند بیان شده وسپس به تقسیم روایات دلالتکننده بر ثبوت ماههاى قمرى به ۳ طایفه پرداخته و به تفسیر آنها مىپردازد:
روایاتى که مطلق هستند و اختصاص به رؤیت مخاطب ندارد.
روایاتى که ظاهرشان متوجه رؤیت مکلّف خاص است.
احادیثى که دائره رؤیت را توسعه مىدهد و خصوصیت مکانى و شخصى را ملغا مىکند. مثل روایاتى که دلالت بر حجیت بینه یا شیوع مفید علم و اطمینان دارند.
مؤلف در پایان فروع و مسائل متعددیچون حکم رؤیت هلال با اسباب و ادوات نجومى را از نگاه فقهى تفسیر و براساس گفتارهاى قبلى خود آنرا نمىپذیرد.
برای مطالعه هر کدام از موارد فهرست کتاب بر روی عنوان مورد نظر کلیلک نمایید:
کتاب چند نکته مهم درباره رؤیت هلالکه ترجمه فارسی کتاب مسائل مهمه حول رؤیه الهلال تألیف حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازى که به زبان عربى بوده و توسط مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیهماالسلام) منتشر شده و به بررسى جوانب مختلف و ادله مبحث رؤیت هلال پرداخته است. انگیزه مؤلف که کتاب را طبق درخواست برخى از طلاّب و فضلاى حوزه به رشته تحریر درآوردهاند، حل معضل رؤیت هلال ماه شوال مىباشد که موجبات اختلافهاى ناروا را بین امت اسلامى على الخصوص شیعیان فراهم آورده است، که ضمن بررسى ادله و راههاى ممکن براى رؤیت هلال پیشنهادهاى سازندهاى را مطرح نموده است. مقدمه کتاب در واقع بیان انگیزه تألیف است؛ ایشان ضمن توضیح مشکلاتى که به واسطه اختلاف نظر در مبحث رؤیت هلال بین افراد جامعه اسلامى و حتى خانوادهها به وجود آورده، وحدت را از اصول اساسى دینى ما برشمرده است. ایشان مىفرمایند: چگونه در یک روز جمعى به نماز عید ایستاده و در قنوتش مىخوانند… جعلته للمسلمین عیدا؛ یعنى امروز را تو براى مسلمین عید مقرر نمودهاى، در حالى که معلوم نیست منظور از مسلمین چه کسانى هستند، زیرا عده دیگرى در گوشهاى مشغول خواندن دعاى ماه مبارک رمضان هستند. ایشان در مرحله بعدى شوراى استهلال را به عنوان راهکارى براى حل معضل رؤیت هلال مورد بررسى قرار دادهاند که با جمع شدن عدهاى از نمایندگان علما مىتوان به رأى واحدى دست پیدا کرد. با اینکه رؤیت هلال از موضوعات بوده و تشخیص آن به عهده خود مکلّفین است و مراجع و فقهاى عظام وظیفهاى در این زمینه ندارند ولى از آنجایى که مردم به بزرگان خود اعتماد کامل دارند عادتا در چنین مواردى به مراجع خود پناه مىبرند. براى حل این اشکال که ممکن است بیّنه یکى از نمایندگان بر رؤیت هلال دلالت کند و در مقابل عده دیگرى به عدم آن حکم نمایند، مؤلف بحث اکثریت را پیش کشیده، مىفرمایند: رأى اکثریت مشکل را حل مىکند.
ابزار رؤیت
بحث بعدى در مورد ابزار رؤیت هلال است؛ یعنى اینکه آیا مىتوان از تلسکوب و امثال ذلک براى رؤیت هلال کمک گرفت یا نه؟ مؤلف مىفرماید: با اینکه برخى از مراجع به چنین مطلبى فتوا دادهاند، ما روایات بسیارى در وسائل الشیعه داریم که تعدادشان به بیش از سى روایت مىرسد و همگى دلالت دارند بر اینکه رؤیت فقط با چشم عادّى حجت بوده و چیز دیگر ملاک نمىباشد؛ مثل«إذا رأیت الهلال فصم و إذا رأیته فأفطر» یا «صم للرؤیه و أفطر للرؤیه»، کما اینکه فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را منصرف به افراد متعارفه مىدانند نه افراد نادره؛ مانند آنچه در باب وضو در مورد مقدار لازم براى شستن صورت گفتهاند که با دست متعارف مراد است یا در مقدار کرّ مقدار سه وجب و نیم طول و عرض و عمق را با دست افراد معمولى حساب کردهاند و نمونههاى دیگرى از حد ترخص، زوال عین نجاست و استهلاک نجاست و… پس از این نمونههاى متعدد به دست مىآید که در رؤیت هلال نیز مراد، رؤیت با چشم متعارف و عادّى است و این ممکن نیست که بگوییم در همه ابواب، اطلاقات به فرد متعارف منصرف مىشوند غیر از رؤیت که مراد فرد خاصى مىباشد. ایشان اشارهاى نیز به ادله قائلین به لزوم رؤیت با تلسکوپ دارند که گفتهاند چنین رؤیتى باعث مىشود تا مشکلى در شبهاى قدر به وجود نیاید و عید نیز به طور دقیق در زمان واقعىاش باشد؛ جواب ایشان این است که پس با این حساب مىتوان گفت از زمان پیامبر(ص) تا به امروز به دلیل نبودن وسایل پیشرفته براى استهلال، مردم هیچ وقت نه شبهاى قدر را درک کردهاند و نه نماز عید به موقع خواندهاند در حالى که خود آنها هم سابقا دیده بودند که چه بسا روز اول ماه رمضان متوجه مىشوند که هلال نشانگر روز دوم است یا در روز عید فطر معلوم مىشد امروز، دوم شوال است پس باید بگوییم همه عبادات و اعمال با مشکل مواجه شده است در حالى که ملاک در آغاز و انجام ماه مبارک رمضان واقعیّت وجود هلال نبوده بلکه قابل رؤیت بودنش ملاک است. در بحث امارات علم اصول نیز نظیر این بحث را داریم که تکلیف مکلف تطابق عمل با واقع نیست بلکه اماره و ملاک داشتن عمل، مراد است.
شرطیت وحدت افق
آیا وحدت افق بین دو شهر شرط است یا خیر؟ دو نظریه وجود دارد: عدهاى مانند صاحب عروه گفتهاند مشترک بودن افق شرط است؛ یعنى فقط شهرهاى نزدیک به هم مىتوانند با رؤیت هلال در یکى، دیگرى نیز به همان عمل کند لکن عدهاى این را نپذیرفته و معتقدند با رؤیت هلال در منطقهاى از عالم براى دیگران نیز ثابت مىگردد؛ فقط مشترک بودن قسمتى از شبشان کفایت مىکند. مؤلف در اینجا بحثى نجومى مطرح مىکند تا ضابطه این نظریات مشخص شود. ایشان تکوّن و تولد هلال را مرتبط با سه کره شمس، قمر و زمین مىداند و بعضى از این نظریات را طبق مسطح بودن زمین صحیح مىداند و با توجه به کروى بودنش این آرا زیر سؤال مىباشد. روایاتى هم در این زمینه از اهلبیت علیهمالسلام رسیده است که از آن جمله روایت هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) مىباشد: «إنه قال صام تسعه و عشرین قال إن کانت له بیّنه عادله على أهل مصر أنهم صاموا ثلاثین على رؤیته قضى یوما» قائلین به رؤیت هلال در هر نقطهاى از نقاط عالم به این روایت استناد کردهاند کما اینکه به بعضى از روایات دیگر هم استناد نمودهاند و مؤلف در کتاب آنها را ذکر نموده است. ایشان با بحثى منطقى و اشاره به مقدمات حکمت، اطلاق این روایات را مورد مناقشه قرار مىدهند و نهایتا به این نتیجه مىرسند که همان طورى که مشهور به آن معتقد شدهاند و ادله قوى نیز بر آن دلالت دارند، اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است و اگر منظور از این حکم ایجاد وحدت بین مسلمین باشد باید گفت این امر فقط در جاهایى که اتحاد افق دارند ممکن مىباشد و نه در همه جاها و مسلمانانى که در یک نیمه از کره خاکى زندگى مىکنند مىتوانند همگى عید واحدى داشته و به مسئله مهم وحدت نیز برسند.
آخرین دیدگاهها