چند همسرى نزد همۀ ملتها و ادیان پیشین بى هیچ قید و شرطى مطرح بود. اسلام نیز آنرا در مورد کسانى که نیاز داشتند و توانا بودند و نسبت به عدالت خویش اطمینان داشتند و دلایلى در اثبات این مقدمات ارائه مىدادند، پذیرفت: فَانْکِحُوا مٰا طٰابَ لَکُمْ مِنَ النِّسٰاءِ مَثْنىٰ وَ ثُلاٰثَ وَ رُبٰاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّٰ تَعْدِلُوا فَوٰاحِدَهً(سوره نساء،آیه۳) … از زنانى که مىپسندید، دو یا سه و یا چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که عدل و داد نورزید یک زن را به همسری برگزینید… منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، نویسنده : اتحادیه جهانی علمای مسلمان مترجم : مقدس، محمد ناشر: معاونت فرهنگی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
پاسخ: یکى دیگر از مسایلى که قرآن در امر ازدواج بدان پرداخته، مسئله چند همسرى یا تعدد زوجات است: «فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، دو دو و (یا) سه سه و (یا) چهار چهار، به زنى بگیرید» اسلام نه تنها چند همسرى را اختراع نکرد، بلکه چند همسرى نامحدود پیش از اسلام را کنترل و محدود نمود و براى آن مرزى (حداکثر چهار تا) قرار داد. در تعدد زوجات قید ِ«طاب» وجود دارد که بیانگر این حقیقت است که نباید زنان هرزه را دور خود جمع کند و حرمسرا تشکیل بدهد. در ادامۀ آیه جواز تعدد را مشروط به اجراى عدالت کرده و مىفرمایید: وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً؛ و اگر مىترسید عدالت را رعایت نکنید، پس به یک همسر، اکتفا کنید. قید عدالت، آن هم با احتمال ترس، زمینۀ جلوگیرى از هوسبازىهاى مردان است؛ زیرا از یک سو افرادى که بتوانند رعایت عدالت کنند، کم هستند و از سوى دیگر، اگر به واقع عدالت اجرا شود، مشکلى نخواهد بود. اسلام در میان گونههاى مختلف چند همسرى: ۱) اشتراک جنسى از دو طرف، ۲) چند شوهرى براى فرزندآورى، ۳) چند شوهرى براى شهوت رانى (روسپىگرى) و ۴) چند زنى، تنها نوع اخیر را مجاز شمرده است.
شهید مطهرى مىنویسد: «وقتى عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند فزونى یافت، اگر حق تأهل این عده از زنان به رسمیت شناخت نشود و به مردان اجازۀ چند همسرى داده نشود، رفیقهبازى و معشوقهگرى ریشۀ تک همسرى واقعى را مىخشکاند.(نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۹۰)
ازدواج نویسنده: حیدری، مجتبی ناشر: پژوهشکده باقر العلوم ناشر : سازمان تبلیغات اسلامی
آیا در قرآن آیهاى وجود دارد که به مردان اجازۀ ازدواج با چند زن را داده باشد؟ شرایط آن چیست؟ آیا این قانون دست مردان هوسباز را باز نمىکند؟ حکمت این قانون چیست؟
جهت پاسخ به این پرسش باید دانست؛ قبل از اسلام برخى از مردم، دختران یتیم را جهت تکفّل و سرپرستى به خانه خود مىبردند و بعد با آنها ازدواج کرده و اموال آنها را هم تملّک مىکردند و چون همۀ کارها دست آنان بود حتى مهریۀ آنها را هم کمتر از معمول قرار مىدادند و هنگامى که کمترین ناراحتى از آنها پیدا مىکردند، به آسانى آنها را رها مىساختند. در این هنگام آیه نازل شد: وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّٰ تُقْسِطُوا فِی الْیَتٰامىٰ فَانْکِحُوا مٰا طٰابَ لَکُمْ مِنَ النِّسٰاءِ مَثْنىٰ وَ ثُلاٰثَ وَ رُبٰاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّٰ تَعْدِلُوا فَوٰاحِدَهً؛ «اگر مىترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را دربارۀ حقوق زوجیت و اموال آنان ننمایید و به سراغ زنان دیگر بروید، از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید اما اگر مىترسید عدالت را رعایت ننمایید تنها به یک همسر اکتفا کنید.»
درفقه اسلامى براى یک زن بیشتر از یک شوهر جائز نیست ولى براى مرد تا چهار زن اجازه نکاح داده شده است. گاهى خیال مى شود که جواز تعدد زوجات در اسلام تقریبا خیالى است. چون مشروط به امرى شده که بسا ممکن نیست و بسیار نادر اتفاق مى افتد… وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّسٰاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلاٰ تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهٰا کَالْمُعَلَّقَهِ(نساء،۱۲۹)؛ شما توانایى عدالت بین زنان را هرچند که به آن حرص داشته باشید، ندارید پس (از زن غیر پسندیده خود) میل کلى نکنید که او را پا در هوا بگذارید… از این تقریر جواب داده شده که مراد از عدالت غیر ممکنه در آیه اخیر برابرى در محبت قلبى است که از اختیار مکلف خارج است و مراد از عدالت در آیه اول، عدالت در نفقه و همخوابى و سائر حقوق زنان است بنابراین خیال مذکور بى ارزش است.
ازدواج، شیرینترین و ماندگارترین بخش دوران جوانى است و آغازى براى یک زندگى زیباست تا در پرتو آن لذتهاى سالم و مسرات روحى در آن تجربه شود. مفاهیمى چون عشق، محبت، صفا، آرامش و همدلى در پرتو ازدواج معنا مىیابد. آدمى چنان آفریده شده است که به کشش فطرى و طبیعى، به سمت ازدواج و سامان دادن خانواده رهنمون مىشود؛ انکار آن، مبارزه با فطرت است و تاخیر و یا عدم دقت درآن، خسارتى جبران ناپذیر.
هر جوانى که در سنّ ازدواج قرار مى گیرد، سه پرسش (قفل) اصلى پیشِ روى خود مىبیند:
۱٫ چرا ازدواج کنم و اصولاً در ازدواج چه فایدهها و آثارى دارد؟
۲٫ با چه کسى ازدواج کنم و در انتخاب همسر، چه معیارها و خصوصیاتى را در نظر بگیرم؟
۳٫ پس از ازدواج، چگونه زندگىمان را بهخوبى بهپیش ببریم و آن را خوب و شایسته مدیریت کنیم؟
هر کس کلیدهاى بازکردنِ این سه قفل را داشته باشد، مىتواند بر شکلدهى یک زندگى مشترک و صفابخشى به آن، موفق شود. این نوشتار برآن است تا سه کلید براى این سه قفل ارائه دهد…
ارضاء مشروع جنسى
سومین هدف ازدواج علاوه بر آرامش روح و تولید نسل صالح، ارضاء مشروع جنسى است. چهبسا زنان و مردانى که به لحاظ فیزیک بدنى و هورمونهاى جنسى، نیازمند ارضاء جنسى هستند و نمىخواهند مرتکب حرام شوند و در شرایطى هستند که یا ازدواج دائم نکردهاند و یا اگر ازدواج دائم کردهاند، امکان استمتاع جنسى از همسرشان نیست. اینگونه افراد نیز باید ازدواج کنند تا مرتکب حرام نشوند. در این صورت ازدواج آنها به طور موقت امکان مىپذیرد. در اینباره روایتى از امام على(ع) نقل شده است که فرمودند: «اگر ازدواج موقت ممنوع نمىشد، جز شقى کسى زنا نمىکرد.» باید توجه داشت که براى ازدواج مزایاى دیگرى همچون افزایش ایمان، تکامل فرد و تکمیل دین، تعاون در اطاعت (اگر ازدواج با قصد قربت انجام گیرد) و ازدیاد روزى نیز مىتوان برشمرد. بنابراین اهداف اصلى ازدواج عبارت است از: سکونت روح و آرامش واقعى، تولید و تربیت اولاد اما علاوه بر دو هدف پیشین گاهى هدف ازدواج تنها در حد استمتاع جنسى زوجین است و مرد باید اجرت آن را پرداخت کند که در جاى خود بدان خواهیم پرداخت.
حقوق و تکالیف زوجین و مقایسه تطبیقی متون مذهبی از قران و کلام اهل بیت علیهم السلام
گذشتهاى که زنان، چه در شرق و چه در غرب داشتهاند؛ یک مسئله است و تصویرى که خالق زنان از زن ارائه نموده است، چیزى دیگر است. در قرآن هویّتِ انسان که شامل زن و مرد است؛ به طور متّحد تلقى شده است، و زن و مرد را به عنوان مصادیقى از انسان، در مقابل حوادث جامعه، بىطرف و خنثى قرار نداده است، و لوازم انجام این مسئولیت خطیر در جامعه را، در هر دو قرار داده، تا هر دو را مورد بازخواست قرار دهد. در این میان، براى درک صحیح از نوع مسئولیتها و دستورات اسلام، باید اقوال و اعمال و رفتار معصوم را کنار هم نهاده، آنگاه به استنباط و استخراج آن پرداخت. آنچه باعث ایجاد هویّتهاى ساختگى از زن و مرد شده است؛ تجزیه کردن آیات و روایات و جدا کردن روایات ثقه از جعلى، به کمک آیات قرآن و عقل و روایات قطعى و سیرۀ عملى پیامبر و ائمه علیهم السلام بوده است. لذا قرون متمادى است، که شاهد فاصلهى بین تعالیم اسلام و رفتار مسلمین هستیم.
آخرین دیدگاهها