تکبیر
سردار قاسم سلیمانى، فرمانده وقت لشکر۴۱ ثارالله دربارۀ تأثیر تکبیر چنین مىگوید: اللّه اکبر نیروهاى اسلام، هم حالت نظامى و هم حالت معنوى داشت و در واقع اعلام عقیدۀ آنان بود. به نظر من عظمت این تکبیرها باعث مىشد عراقىها خود را تسلیم کنند.(حماسه مقاومت،ج۱، ص۱۶۳) منبع کتاب عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، زمزم هدایت، جلد سوم، ص۲۳۴
نمازشب
سردار قاسم سلیمانى، فرمانده لشکر ۴۱ ثاراللّه در عملیّات والفجر ۸ ، دربارۀ نماز شب گردان غوّاص این لشکر مىگوید: جایى در کنار اروند براى گردان غوّاص در نظر گرفته شده بود و نیروها دو یا سه روز زودتر به آنجا منتقل شدند. براى نیروها در قرارگاه فرماندهى جلسهاى گذاشتیم. در آنجا برایشان صحبت کردم. جلسۀ عجیبى بود. شاید توى تاریخ چنین جلساتى نبوده باشد؛ از معنویتى که بچّهها داشتند، شور و التهابشان. حاجاحمد، فرمانده گردان غوّاص، از افراد عادى آدمهایى ساخته بود که شاید عرفاى بزرگ که در سن پیرى به مراحل بالا مىرسند، به پایشان نمىرسیدند! شبها اگر قدم به نخلستانهاى بهمنشیر مىگذاشتى، پاى هر نخل یکنفر را مىدیدى که مثل بچّههاى یتیم حضرت مسلم نشسته است؛ نماز مىخواند، گریه مىکند و دست دعا برداشته است. امکان نداشت در گردان حاجاحمد یکنفر براى نماز شب بیدار نشود و گریه نکند.(به نقل از کتاب پل چوبی، بازآفرینی احمد دهقان، ص۱۶۶) منبع کتاب عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ناشر زمزم هدایت، جلد دوم، ص۴۳
امدادهای غیبی
سردار قاسم سلیمانى نیز این امداد غیبى را در عملیات کربلاى۱ که به آزادسازى مهران منجر گردید، نظارهگر بوده است: ما در مقابل تمامى آن نیروها و امکانات فقط چند تیپ از لشکرهاى مختلف را وارد عمل مىکردیم که هم عملکننده بودند و هم در دفاع از پاتکها بایستى مقاومت مىکردند و آن چیزى که خود، از امدادهاى الهى بود، آمادگى براى عملیات با همین نیروهاى محدود بود. براى این که تغییرى در نقشه به وجود بیاوریم قسمتى از عمدۀ دشمن را رها کردیم، یعنى فقط در یک قسمت از ارتفاعات قلاویزان عمل کردیم و بنا نداشتیم تمامى قلاویزان را بگیریم. سه روز قبل از عملیات بادى در منطقه وزیدن گرفت که به واسطۀ طوفان، انسان خودش را هم پشت خاکریز نمىدید تا برسد به این که دشمن او را ببیند. ما فکر مىکردیم عراقىها همهچیز را مىدانند. فرمانده تیپ ۵۰۱ عراق ابتدا جلوى ما بود، ولى بعداً صدام او را عوض و بلافاصله سه روز زندانىاش نمود. چون ده روز بود که ما خاکریز زده بودیم و میدانهاى مین اطراف را خنثى و تصرّف کرده بودیم و این فرمانده بىسیاست، بىاطلاع بود و به ردۀ بالاتر خود خبر نداده بود و بعد از ده روز فهمید که ما خاکریز زدهایم.(پیام انقلاب، ش۳، ۱۷۳، آبان۶۵، ص۳۳) منبع کتاب عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس ناشر زمزم هدایت، جلد اول، ص۲۲۶
صحبتهایش در جلسات برترى داشت. هر کجا جلسه بود، همه بىاختیار جذب او مىشدند. تا صحبت نکرده بود براى همه عادّى و معمولى بود ولى وقتى که حرف مىزد، همه پچ پچ مىکردند که این چه کسى است؟ چهکاره است؟ محبّت او به دیگران راهى براى نفوذ در قلبها بود.
سردار سلیمانى مىگوید: آن چیزى که در مرحلۀ اوّل، بیش از هر چیز ما را به خودش جذب مىکرد؛ شخصیت و صمیمیت حسن بود. نشاط، چالاکى، چهرۀ باز و در عین حال از پا ننشستن و خستگى را احساس نکردن، در شهید باقرى نمایان بود. جدّیت، نظم و احساس مسئولیت او مثالزدنى بود. شهید حسن باقرى اعتماد به نفس عجیبى داشت… او به مدد ایمان، دلى آرام و سینهاى به وسعت دریا داشت. موجهاى سهمگین عداوت، حتّى اندکى او را آشفته نمىکرد… یکى از ویژگىهاى مدیریتى بارز شهید باقرى پیشقدمى او در پذیرش خطرات و برداشتن نخستین گام در میدانهاى دشوار بود. حسن، فرماندهاى نبود که در سنگر بنشیند و از پشت بىسیم هدایت کند و دستور بدهد. تمام دستوراتش از خطّ مقدّم اعلام مىشد. ابتدا مىرفت خطّ مقدّم را مىدید، با فرماندهان خطّ مقدّم مذاکره مىکرد و بعد مىآمد در جلسه…
مدیریت تحول و تعالی (مطالعه موردی: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) نویسنده :تولایی، محمد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مرکز مطالعات و توسعه تفکر راهبردی نویسنده :محمدنژاد، مهرعلی مقدمه: جعفری، محمد علی ناشر: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه جامع امام حسین (ع).
آخرین دیدگاهها