ابن ادریس حلی

فخرالدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن ادریس عِجلى حلّى (ح۵۴۳- ۵۹۸ق)، معروف به «ابن ادریس»، از فقیهان بزرگ شیعه امامیه، صاحب نظر در فقه، اصول، تفسیر، لغت، ابن ادریس به دلیل استفاده فراوان از دلایل عقلی در استنباط احکام و به سبب فتواهای شاذ و کمیاب در میان علما مشهور است. نسبت عجلى ظاهراً باید مربوط به نسب وى باشد. در برخى از منابع نام و نسب او به شکل‌هاى محمد بن ادریس بن محمد، محمد بن ادریس بن احمد بن ادریس، محمد بن احمد بن ادریس و حتى به شکل غریب محمد بن منصور بن احمد بن ادریس ثبت شده که هیچ یک قابل اعتماد نیست. بنابر منابع متأخر، مادر او، نوه دخترى شیخ مسعود وَرّام بوده است و نسب وى از جانب مادر با سه واسطه، به شیخ طوسى مى‌رسد، اما نظر به تاریخ وفات شیخ ورام در ۶۰۵ق و سال وفات ابن ادریس و نیز با مقایسه طبقه شیخ ورام با طبقه وى، این نسبت درست نمى‌نماید. شرح‌حال‌نویسان، وى را با عنوان «حلّى» یاد کرده‌اند، و منتجب‌الدین متذکر شده که در حله با وى ملاقات کرده است. تاریخى برای ولادت وى نقل نشده، ولى به استناد خط شهید ثانى که در اجازات مجلسى آمده، او در ۵۵۸ق به سن بلوغ رسیده است و با فرض اینکه وى در حدود ۱۵ سالگى بالغ شده باشد، تولد وى را باید در حدود ۵۴۳ق دانست.

در مورد وفات او نیز اختلاف است: کفعمى جمعه ۱۸ شوال ۵۹۸ق و ذهبى ۵۹۷ق را ذکر کرده است؛ بنابراین، سخن علماى متأخر شیعه در این باب که وى پیش از رسیدن به ۲۵ سالگى وفات یافته است، نباید صحیح باشد. صفدى وى را در فقه، عدیم النظیر دانسته و ابن داوود حلى او را شیخ الفقها خوانده است. شجاعت علمى وى در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسى، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشه آزاد، بیانگر جلالت قدر اوست. تا یکصد سال پس از درگذشت شیخ طوسى، همه مسندنشینان فقاهت شیعه، خوشه‌چینان آرای شیخ و در حقیقت فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایى که مى‌توان گفت باب اجتهاد تا حدودى مسدود شده بود. در چنین وضعى، ابن ادریس پاى را از دایره تقلید بیرون نهاد و به احیاى اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت. وى گاه در نقد آراء شیخ، بسیار سرسختى به خرج مى‌داد و شیخ را به طور مستقیم و غیرمستقیم به تبعیت و پیروى از امام شافعى متهم مى‌کرد و گاه لحنش بسیار تند مى‌شد، اما به هر حال، احترام به شیخ را فرو نمى‌نهاد و با عباراتى چون «الشیخ السعید الصدوق تغمّده الله برحمته» از او یاد مى‌کرد. فقیه معاصر وى، سدیدالدین حمصى، او را اهل تخلیط و غیرقابل اعتماد دانسته است. ابن داوود حلى عدم پذیرش خبر واحد توسط ابن ادریس را به معنى اعراض کلى او از اخبار اهل‌بیت(ع) گرفته و وى را در زُمره ضعفا آورده، ولى در همانجا او را ستوده است. شیخ بحرانى مى‌نویسد که محقق حلى و علامه حلى به کرات به نقد و طعن او پرداخته‌اند، ولى در دوره‌هاى بعد، نظر علماى رجال در مورد وى به تدریج تغییر یافت تا آنجا که مجلسى او را توثیق کرده است. معاصران نظر حمصى را در مورد تخلیط ابن ادریس تنها از این جهت که وى در نقل اسناد روایات اندکى بى‌دقت بوده، صحیح دانسته‌اند. ابن ادریس حلى چنانکه از کتاب سرائر، به خصوص بخش مستطرفات آن برمى‌آید، برخى از اصول و مصنفات سلف شیعه را در اختیار داشته و وى آخرین کسى است که درباره برخى از آن‌ها اطلاعاتى به دست مى‌دهد و در برخى از اجازات نام وى در سلسله روایى صحیفه سجادیه دیده مى‌شود. همچنین نام وى در میان راویان کتب دیگر نیز آمده است. وى بعضى از کتب سلف را استنساخ کرده، که به عنوان نمونه مى‌توان از «مصباح المتهجّد شیخ طوسى» و «قرب الاسناد حمیرى» نام‌برد. از جمله کتاب های ایشان السرائر الحاوى لتحریر الفتاوى

المنتخب من تفسیر القرآن و النکت المستخرجه من کتاب التبیان (۲جلدی)

موسوعه ابن إدریس الحلی (۱۴جلدی) که برای مشاهده مطالب می توانید بر روی عنوان مورد نظر کلیک نمایید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *