Category: کتابخانه موضوعی

ولایت علوی در کلام رضوی

شیعه مفتخر است که همواره مشعلهاى تابناکى فرا راه خویش دارد که مسیر تاریک و ظلمانى زندگى را براى او روشن نموده و وى را از فرو رفتن در گردابهاى گمراهى رهایى مى‌بخشد. از آن‌جا که خداوند هیچ‌گاه زمین را از حجّت خویش خالى نگذاشته است،پس از خاتم انبیا حضرت محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه علیه و آله درهاى تابناک امامت را براى هدایت و راهنمایى بشر برگزید. در تاریخ درخشان اهل بیت علیهم السّلام این امر به وضوح دیده مى‌شود که آن برگزیدگان الهى هرکدام با مأموریتى ویژه و تعیین‌شده از جانب حضرت حق به تربیت علمى و عملى و دست‌گیرى از شیعه پرداخته‌اند. و اکنون که دوران امامت حضرت ولىّ عصر-‎عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف-‎است و آن وجود مبارک سکّان‌دار کشتى بزرگ امّت محمّدى صلّى اللّه علیه و آله است،خورشید وجودش رشددهنده جهان و جهانیان و مربّى انسانهاى طالب کمال است،هرچند که این خورشید عالم‌افروز امروز در وراى ابر غیبت به‌سرمى‌برد،و از بسیارى از برکات حضورش بى‌بهره‌ایم، لکن باز هم وجود مبارکش سبب خیرات و برکات آسمانى و زمینى است.هم او که عقل در گلستان معرفتش حیران مى‌ماند،بیان در مقام توصیفش راه به جایى نمى‌برد و قلم از نگاشتن باز مى‌ایستد. آرى!ما را نشاید که به توصیف این تربیت‌یافتگان الهى بپردازیم، جز این‌که به تبیین کلامشان بسنده کنیم و از فحواى بیانات ارزشمند آنان به قطره‌اى از دریاى عظمتشان دست یابیم که این توصیف‌ها خود، ما را به باورى عمیق معترف مى‌گرداند و دلها را آکنده از محبت و دوستى ایشان مى‌سازد… یکى از نکات اساسى که از سخنان حضرتش به دست مى‌آید آن است که در مکتب اسلام، مسؤولیت امام بس خطیر و مأموریت وى بسیار مهم و سنگین است.او چون دژى استوار،نگاهبانى و حراست از دین خدا را برعهده دارد.حفظ اصول،قوانین و مقررات اسلام از خطر تحریف،تبدیل،تغییر،ناخالصى و التقاط و همچنین دفاع همه‌جانبه در برابر آرا و عقاید انحرافى و گمراه‌کننده،همه بر عهدۀ امام مى‌باشد. گذشته از این،امام مسؤولیت تربیت و هدایت مردم را نیز بر دوش دارد و بسان قافله‌سالارى هشیار،دلسوزانه،مردم را به حرکت در صراط مستقیم فرامى‌خواند و ناگفته پیداست که این همه،نیاز به معرفتى والا و آگاهى و دانشى بسیار دارد.ازاین‌رو،حضرت حق-‎جلّ و علا-‎این گرانمایگان را گنجینه‌هاى علم قرار داده و آگاهى از حقایق و معارف بلند دین را از دیرباز در نهادشان به امانت سپرده است.آرى!این مشعل‌داران معرفت و شناخت-‎در یک کلام-‎اهل ذکراند؛ همان‌ها که خداى متعال از آنان در آیۀ: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ یاد کرده است…

کتاب غدیر در نگاه خورشید: جلوه های ولایت علوی در پرتو کلام رضوی، نویسنده: مرتضیطاهری، دلیل ما

قطب الدین رازی

قطب‌الدّین ابوجعفر محمد بن محمد رازى (متوفای۷۶۶ق)، از فقها و اندیشمندان بزرگ شیعه در قرن هشتم قمری، حکیم، منطقی، کلامی، فیلسوف و… که از اساتید برجسته او علامه حلی، و از شاگردانش شهید اول را می‌توان نام برد؛ نسب وی به آل بویه و به قولى به ابوجعفر بن بابویه قمى فقیه معروف شیعه مى‌رسد، که در یکى از قراى رى به نام ورامین به دنیا آمد و در ۱۲ ذى‌قعده سال ۷۷۶، در شهر دمشق درگذشت و در صالحیه به خاک سپرده شد.

او از پیشوایان منطق و فلسفه و دانش‌هاى دیگر، همچنین از مشهورترین علمایى بود که در قرن هشتم مى‌زیستند. شرح او بر «شمسیه» و کتاب «مطالع» در منطق مایه شهرت او شده است؛ همچنان‌که کتاب او در فلسفه به نام «المحاکمات» که در آن به بررسى و محاکمه دو شارح معروف کتاب «اشارات»، خواجه نصیرالدّین طوسى و فخر رازى پرداخته است، بر شهرت او افزوده است. تاج سبکى در کتاب خود «طبقات الشافعیه» او را چنین ستوده است: «پیشوایى مبرز در علوم معقول بود که صیت شهرت او به سرزمین‌هاى دوردست رسید. به سال ۷۶۳ به دمشق آمد، پس او را پیشوایى در منطق و حکمت یافتیم که در تفسیر و معانى و بیان به‌خوبى وارد بود و در نحو دست داشت و اشعه ذکاوت او آشکار بود». سیوطى در «طبقات النحاه» گفته است: «او یکى از پیشوایان علم معقول بود که از عضدى و غیره دانش فراگرفت». او از متفکران و علماى مبرز شیعه بود که شهید اول بدین مطلب تصریح دارد و با او در دمشق، در اواخر ماه شعبان ۷۷۶، ملاقات کرده است و چنین مى‌گوید: «دریایى بود خشک‌نشدنى… و بى‌شک امامى‌مذهب بود و من خود از او شنیدم که به امامى بودن خود تصریح مى‌کرد و وابستگى او به پیروى از اهل‌بیت رسالت معلوم است» و باز شهید اول گفته است: «او شاگرد مخصوص شیخ امام جمال‌الدّین علامه حلى بود». و همچنین محقق ثانى شیخ على بن عبدالعالى کرکى عاملى درباره‌اش مى‌گوید: «از بزرگان شاگردان علامه و از اعیان اصحاب ما از امامیه بود». هریک از مؤلفان «ریاض» و «الأمل» و «مجالس المؤمنین» و أعیان الشیعه» و «الذریعه» و دیگران به تشیع او تصریح نموده‌اند. یکى از اساتید او جمال‌الدّین علامه حلى متوفى به سال ۷۲۶ و دیگرى عضدالدّین ایجى صاحب کتاب «المواقف» در علم کلام و متوفى به سال ۱۳۵۵/۷۵۶م است. او سالهای آخر عمرش به شهر دمشق، پایتخت شام رفت و در مدرسه‌ی ظاهریه، ساکن بود و به گفته‌ی «شهید اول» در اوایل ماه ذیقعده سال ۷۶۶ق و به نقلی ۷۷۶، در همان جا وفات یافت بر او نماز گزاردند و بسیاری از بزرگان شام در نمازش شرکت کردند و در «صالحیه» دمشق مدفن شد.

روز ۱۲ ذی القعده سال ۷۷۶ق وفات قطب الدین رازی ابوجعفر محمد بن محمد در دمشق

وفات یافتن امام قطب الدین محمد رازى شارح مطالع…(ترجمه تقویم التواریخ ، ج ۱، ص ۱۳۵)

فوت علاّمه مولانا قطب الدّین محمّد علاّمۀ رازى صاحب محاکمات و شرح مطالع از مشایخ اجازه شیعه که شهید اوّل از او روایت مى‌کند در هفتصد و ده قدّس اللّه روحه(وقایع السنین و الاعوام، ج ۱، ص ۳۷۶)

و توفى الشیخ الإمام العالم العلاّمه قطب الدین محمد بن محمد الرازى الشافعى الشهیر بالقطب التحتانى – رحمه اللّه
– بدمشق عن نیف و ستین سنه. کان بحرا فی جمیع العلوم لا سیما فی العلوم العقلیه و له تصانیف مفیده، منها: شرح الشمسیه و شرح المطالع و الحواشى على کشاف الزمخشرى، و کانت تصانیفه أحسن من تصانیف شیخه العلاّمه شمس الدین الأصفهانى – رحمه اللّه…(النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۱۱، ص ۸۷)

فوت مولانا قطب الدّین رازى صاحب محاکمات در سال هفتصد و شصت.(وقایع السنین و الاعوام، ج ۱، ص ۳۹۰)

روز دوازدهم ماه ذی القعده سنۀ ۷۷۶، وفات یافت در دمشق، ابو جعفر محمد بن محمد بویهى ۱۵۲ معروف به قطبِ‌ رازى. و آن جناب منسوب است به سلاطین بنى بویه چنانچه محقّق کرکى فرموده یا به بابویه قمى چنانچه از شیخِ‌ شهید نقل شده. و اصلش از ورامین رى است و از مصنّفات او است: محاکمات و شرح شمسیه و شرح مطالع و حاشیه بر قواعد علّامه و غیره و او از تلامذه علّامه حلّى است و قواعد را به خط‍‌ خود نوشته و علّامه در پشت همان قواعد، اجازه‌اى براى او نگاشته و قطب به شیخ شهید اجازه داده و شیخ شهید و دیگران تصریح کرده‌اند که او از بزرگان علماى امامیه است و از او تجلیل تمام نموده‌اند و علماى عامّه نیز از او تجلیل و توقیر نموده‌اند و در تراجم او را ذکر کرده‌اند ۴ و میر سیّد شریف بر او تلمّذ کرده…(وقایع الأیام ، ج ۱، ص ۱۵۱

برخی کتاب های این عالم جلیل القدر که در کتابخانه نورلایب موجود است به این شرح است :

۱- الاشارات و التنبیهات ( مع المحاکمات ) (۳جلدی) – شارح

۲- الحاشیه علی شروح الاشارات (۲جلدی) – نویسنده

۳- تحریر القواعد المنطقیه (۱جلدی) – شارح

۴- شرح الرساله المعموله فی التصور و التصدیق و تعلیقاته (۱جلدی) – نویسنده

۵- شرح مطالع الانوار فی المنطق (۱) – نویسنده

۶- شروح الشمسیه (۲جلدی) – شارح

۷- لوامع الأسرار فی شرح مطالع الأنوار (۱جلدی) – شارح

امام رضا الگوی زندگی

عترت همتاى قرآن است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان یادگار از خویش به جا نهاده است، همان گونه که قرآن در هر زمان نیاز به تفسیر و تحلیل جدید و صحیح و به روز دارد تا از این سفره گسترده با نعمت‌هاى رنگارنگ الهى همگان بهره‌مند شوند؛ اندیشه و رفتار عترت نیز همانند قرآن نیاز به تحقیق و تحلیل در هر زمان دارد؛ تا فضایل و برترى‌هاى عترت همواره مستند و مبرهن و شفاف گردد تا جامعه بتواند آنان را الگوى خویش برگزیند. از این رو ابعاد زندگى عترت باید در سطوح مختلف، کودکان و نوجوانان و میان‌سالان و بزرگ‌سالان مورد نگرش قرار گیرد، تا همگان به فراخور سطح دانش و درک خویش از این دریای فضایل بهره گیرند. بدون آگاهى از اندیشه و رفتار عترت الگوپذیرى دیگران از آنان ممکن نخواهد بود. بدین خاطر باید ویژگى‌هاى عترت رسول‌الله علیهم السلام به صورت عمیق پژوهش شود، و به صورت روان و رسا در دسترس همگان قرار گیرد، تا زمینه پیشوایى و رهبرى عترت فراهم گردد؛ در این صورت است که راه پیروى از آنان براى دیگران هموار مى‌گردد…(منتخبی از کتاب امام رضا علیه السلام الگوی زندگی، نویسنده: حبیب‌الله احمدی ناشر: فاطیما ۱۳۹۳)

شهید بهشتی

شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در شهر اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود؛ وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم‌ع‌دینی، مدرسه را رها و در سال ۱۳۲۱ وارد حوزه علمیه شد. در سال ۱۳۲۵ یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به شهر قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال ۱۳۲۷ موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد. در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال ۱۳۳۰ با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. در سال ۱۳۳۱ ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال ۱۳۳۳، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال ۱۳۴۲ سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال‌های ۴۱ و ۴۲ از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. این شهید راست‌ ‌قامت تاریخ انقلاب به پیشنهاد و درخواست آیت‌الله حائری رحمه‌‌الله و آیت‌الله میلانی رحمه‌‌الله به شهر هامبورگ آلمان عزیمت کرد و سرپرستی مسجد و تشکلات مذهبی جوانان آن شهر را عهده‌دار و به فعالیت‌های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق انجام داد. سرانجام در سال ۱۳۴۹، به ایران بازگشت و به فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذرماه ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی، شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‌های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‌پرداخت. حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه‌گذاری نمود. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‌کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال ۱۳۵۸، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت بود که در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط گروهک منافقین به همراه کاروان ۷۲ نفره خود به خیل عظیم شهدای انقلاب پیوست. پیام امام خمینی به مناسبت شهادت شهید بهشتی: ملت ایران در این فاجعه بزرگ ۷۲ تن بی‌گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد. شهیدبهشتی از منظر مقام معظم رهبری: بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این‌که در دوران زندگی‌اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهیدبهشتی واقعا یک انسان برجسته‌ای بود در همه ابعاد… (به نقل از کتاب دانشنامه امام خمینی جلد۴، ص۱۴۰)

از جمله کتاب های دکتر سید محمد بهشتی در کتابخانه نورلایب می توان موارد زیر را نام برد:

۱- بایدها و نبایدها (۱) – نویسنده

۲- بررسی ویژه گیهای مسائل اسلامی (۱) – نویسنده

۳- طرح لایحه قصاص (۱) – نویسنده

۴- نهج البلاغه (ترجمه بهشتی) (۱) – مترجم

بایدها و نبایدهای بهشتی

کتاب بایدها و نبایدها نویسنده: سید محمد بهشتی، تهیه و تنظیم : بنیاد نشر آثار و اندیشه های آیت الله شهید دکتر بهتشیناشر: بقعه، محل نشر: تهران – سال ۱۳۷۹منتشر شده است.

این کتاب بایدها و نبایدها اثر فارسی شهید آیت‌الله دکتر سید ‌‎محمد حسینى بهشتى، دربرگیرنده سلسله مباحث ایشان است که بین سال‌هاى ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵ش در جلسات تفسیر قرآنى که در شامگاه هر یک‌شنبه با عنوان «مکتب قرآن» تشکیل مى‌شده، ایراد گردیده است. کتاب با مقدمه بنیاد نشر آثار و اندیشه‌هاى آیت‌الله شهید دکتر بهشتى آغاز و مطالب به همان زبان گفتارى، در قالب ده جلسه، عرضه شده است. دکتر بهشتى در این جلسات به تفسیر و توضیح آیات ۱۰۲ تا ۱۱۰ سوره آل عمران و مبحث بسیار ارزنده و در عین حال به فراموشى سپرده شده امر به معروف و نهى از منکر پرداخته است. محور جالب توجه در مجموعه بحث‌هایى که در این کتاب آمده است، مراتب شناخت معروف و منکر است. دکتر بهشتى براى این شناخت، مراحلى برشمرده است. وى معتقد است خیر و شر همه کس فهم و همه کس شناس است؛ هر چند که گاه داراى پیچیدگى‌هایى است که اندیشه‌ورزى بیشتر مى‌طلبد و در خور ورزیدگان عالم و اهل فکر و اندیشه است و گاه در دایره شناسایى‌هایى از زاویه دید امام صورت مى‌گیرد؛ همو که چون مسئولیت رهبرى جامعه را به عهده دارد، در محاسبه جنبه‌هاى مثبت و منفى هر تصمیم باید از منظرى عالمتر، مصالح عامه مسلمین را نیز در نظر گیرد. مباحث این کتاب، مملوّ از برداشت‌هاى اصولى، همه‌سونگر و ناظم‌مندى است که درصدد پاسخ‌یابى به پرسش‌هاى زمان ما از دین است.

شهید بهشتى در جلسه اول، به نقد عنوان «محمدى‌ها» براى مسلمانان پرداخته است. ایشان معتقد است که ما به حضرت محمد(ص) احترام مى‌گذاریم و او را دوست داریم، اما لقب تاریخى ما، بر حسب آنچه قرآن مى‌خواند، «مسلم» است اما نویسندگان غربى به اشتباه، ما را به جاى مسلمان، «محمدى» مى‌نامند. وى در خطاب به ایشان مى‌فرماید: شما چون خودتان را مسیحى نامیده‌اید، ما را هم با آن قیاس کرده‌اید. یعنى قطبتان و محورتان مسیح است تا آنجا که مسیح مى‌آید و مقدم بر خداى آفریدگار مسیح مى‌شود: اول مى‌شود پسر خدا، کم کم شریک خدا، کم کم همتاى خدا، بعد هم مى‌شود ادغام در خدا، آن هم ادغام این طرفى، یعنى آن قدر که نام مسیح در شما هست اما نام خدا نیست. وى معتقد است ما باید همواره با پیوند خدا، که اسلام و تسلیم بودن در برابر اوست، زندگى کنیم؛ چون این عامل وحدت ماست و پیامبر(ص) به عنوان رسول‌الله و على(ع) به عنوان امیرالمؤمنین و ولى الله در میان ما شناخته مى‌شوند که عشق و گرایش ما به پیغمبر و امام حجاب پیوند ما با خدا نشود؛ بلکه کمکى به تقویت پیوند ما با خدا باشد.

جلسه دوم، به تفسیر آیه مبارکه «و لتکن منکم امه یدعون الى الخیر و یآمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر…» اختصاص یافته و به این پرسش پاسخ داده شده است که چه کسانى موظف به انجام امر به معروف و نهى از منکرند؟ دکتر بهشتى در این جلسه، به بررسى این مسأله پرداخته که آیا این آیه مى‌گوید باید دسته‌اى از شما این کار را عهده‌دار شوند یا مى‌گوید جامعه شما و امت شما یک‌پارچه باید چنین جامعه و امتى باشد؟ وى معتقد است علت اینکه بعضى از این آیه، برداشت اول را داشته‌اند و دارند، وجود کلمه «من» است ولى به اعتقاد وى، این کلمه براى بیان، نشو و ابتداست. یعنى از شما مردم، باید چنین جماعتى پدید آید. شما باید سازندگان چنین جماعتى باشید. این تعبیر هم در زبان فارسی و هم در زبان عربى براى معادل «من» فراوان است.

در جلسه سوم، از انسان تربیت شده اسلام، بحث به میان آمده است. دکتر بهشتى معتقد است که اسلام و ادیان مى‌خواهند انسان عاشق تربیت کنند؛ انسانى که هم عاقل باشد و هم عاشق. انسانى که حساب‌ها را برسد، چشم‌ها و گوش‌هایش را باز کند، زمینه‌ها را مطالعه کند، مقتضیات را نگاه کند، استعدادها، آمادگى‌ها، موانع و مشکلات را حساب کند و راه مناسب را انتخاب نماید. اما این را بداند که در زندگى، از تلاش باز ایستادن وجود ندارد. این، کار عاشق است، در او شور و گرمایى است که نمى‌گذارد آرام بگیرد. به باور وى، آرامش انسان‌هاى نومید، انسان‌هایى که ممکن است محاسبه آن‌ها را به نومیدى بکشاند، در آن‌ها نیست.

در جلسه چهارم، به روند شتابان دگرگونى‌ها اشاره شده است. دنیاى ما دنیایى است که دگرگونى‌ها در آن عجیب سرعت گرفته است. در بخش‌هاى مختلف زندگى بشرى مى‌بینیم که گاهى در هر ده سال، پا به عصرى جدید مى‌گذاریم. دکتر بهشتى بر این باور است که این قدر فاصله‌ها نسبت به گذشته کم شده که اگر فاصله‌هاى عصر حجر قدیم را با عصر حجر جدید مقایسه کنیم، بعد عصر حجر جدید را با عصر آهن و آتش، مس، مفرغ و… بسنجیم، مى‌بینیم که در آنجا فاصله‌ها چند هزار سال و چند صد سال است، اما یک‌باره به قرنى مى‌رسیم که هر ده، پانزده سالى، تبدیل مى‌شود به یک مقطع جدید از فرهنگ، صنعت و علم. به اعتقاد ایشان، در دگرگونى‌هاى فکرى و اجتماعى بشرى هم، عصر ما، همین خاصیت را دارد، یعنى در چند سالى، دنیا در زیر سیطره یک نوع تفکر زندگى مى‌کرده است ولى دولت، قدرت، حکمرانى و سیطره این فکر، گاهى ده سال هم دوام نیاورده است. در این جلسه، به بررسى و بحث پیرامون معناى معروف، منکر، نسبى یا مطلق بودن خوبى و بدى، نظر اشاعره درباره حسن و قبح و درباره حیله‌هاى شرعى، پرداخته شده است.

در جلسه پنجم، به موارد ثابت معروف و منکر اشاره شده است. در ابتدا، این سؤال مطرح گردیده است که آیا بخل، خودپایى و خودنگرى و جود، گذشت، ایثار، دگرنگرى و دگرنوازى، دو خوى و خصلت هست یا نیست؟ دکتر بهشتى معتقد است که تردیدى نیست که این‌ها از خصلت‌هاى آدم است و آدم‌ها را از این نظر مى‌شود به دو گروه تقسیم کنیم. آدم بخیل حواسش فقط جمع خودش است و آدم جوادِ بخشنده ایثار کننده، بر عکس اوست.

در جلسه ششم، بحث به آنجا رسیده است بشر با همان مقدار شناخت و بینش فطرى خداداد همگانى، یک سلسله خصلت‌ها و کارها را پسندیده مى‌شناسد و یک سلسله کارها، خصلت‌ها و خلق‌ها را ناپسند و مردود مى‌داند؛ بنابراین ما یک مقدار خوب، شایسته و پسندیده همه کس‌شناس داریم به نام معروف و یک مقدار زشت، بد و ناپسند همه کس‌شناس داریم به نام منکر. در این جلسه، بحث در این مسیر ادامه پیدا کرده است که رعایت این پسندیده‌ها و ناپسندهاى همه کس‌شناس، به هر حال براى هر کس، در هر نوع شرایط و در هر نظام و سیستمى، لازم است و این معیارهاى شناخته شده، باید رعایت شود.

در جلسه هفتم، شناخت معروف و منکر پیچیده، از وظایف رهبرى شناخته شده است. آنچه در این جلسه مورد بررسى قرار گرفته، این است که شناخت برآیند نهایى معروف و منکر، در بسیارى از مسائل اجتماعى، از توان فرد خارج است و باید در دایره وظایف رهبرى امت قرار بگیرد؛ نتیجه اینکه مقدارى از امر به معروف‌ها و نهى از منکرها، نه از نظر قدرت، بلکه اصولاً از مجراى معروف و منکر، از حدود مسئولیت فرد خارج است.

در جلسات بعدى، وجوب کفایى یا عینى امر به معروف و نهى از منکر و شرایطى که در کتب فقهى براى آن گفته شده، بررسى گردیده و در پایان نیز نتیجه‌گیرى و جمع‌بندى مطالب آمده است.

شهید بهشتى معتقد است آنگاه که نقش بنیادین اصل امر به معروف و نهى از منکر در شناخت خیر و شر، پسندیده و ناپسند و بایدها و نبایدها در نظر گرفته شود و آنگاه که کارکرد اجتماعى آن در سالم‌سازى محیط اجتماعى و فراهم نمودن زمینه و شرایط مناسب براى اعمال انتخابگرى انسان‌ها فهم شود، پیامدهاى زیانبار غفلت و جهالت از این اصل، بیشتر و بیشتر آشکار مى‌گردد… که برای مطالعه کتاب می توانید بر روی عنوان مورد نظر در فهرست زیر کلیک نمایید:

عرقیات، دمنوش،آبمیوه و شربت های گیاهی

درمان بیمارى‌هاى مختلف با طب گیاهى از کهن‌ترین و باسابقه‌ترین روش‌هاى درمانى است که انسان آن را شناخته است. طب سنتى و گیاه‌درمانى در تمامى تمدن‌ها سابقه دارد و از دیرباز جوامع بشرى آن را به اشکال گوناگون به کار مى‌برند. کشور عزیزمان ایران نیز با داشتن طب سنتى با پیشینۀ تاریخى کهن و دانشمندانى نظیر بوعلى سینا از این قاعده مستثنا نیست. قرارگرفتن ایران در منطقۀ مدیترانه، که منبع عظیمى از گونه‌هاى گیاهى را در خود جاى داده است، دلیلى دیگر بر این مدعاست. ایران با داشتن بیش از هشت هزار گونۀ گیاهى سرآمد کشورهاى منطقه بوده و از دیرباز درمان با فراورده هاى گیاهى از روش‌هاى درمانى آن به شمار آمده است.

کشور عزیزمان ایران داراى دو میراث ارزشمند تنوع قومى و تنوع زیستى و گونه‌هاى مختلف گیاهان دارویى است. طب سنتى اقوام مختلف ساکن در ایران، که به دانش پزشکى مردمى شهرت دارد، تنوع زیادى در مصرف فرآورده‌هاى مختلف گیاهان دارویى دارد که در این مجموعه کوشش شده است بخش‌هایى از فراورده‌ها و نحوۀ مصرفشان بیان گردد. کتاب حاضر به بررسى فراورده‌هاى بیش از یکصد گیاه دارویى شفابخش مى‌پردازد که در طب گیاهى کاربرد گسترده‌اى دارد. مطالب گردآورى شده در چهار بخش شامل دمنوش‌هاى گیاهى، آب‌میوها و سبزیجات دارویى، عرقیات دارویى و شربت‌هاى تهیه‌شده از گیاهان براى درمان بیمارى‌ها فراهم آمده و در شش عنوان زیر بیان گردیده است:

۱. اسامى مصطلح فارسى

۲. نام‌هاى ترکى، محلى و نام علمى گیاه یا میوۀ مورد نظر:

۳. طرز تهیه

۴. خواص درمانى

۵. میزان مصرف

۶. احتیاط‍‌ در مصرف

کتاب خواص درمانی عرقیات، دمنوش‌ها، آبمیوه‌ها و شربت‌های گیاهی نویسنده : اسلام مصطفوی، ناشر: یاس بهشت، محل نشر: تهران – سال ۱۳۹۲که در ۲۰۸ صفحه منتشر شده است.

رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه

کتاب رساله طرق حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه ؛ نویسنده: ذهبی، محمد بن احمد، محقق:سید عبدالعزیز طباطبایی، ناشر:دلیل ما، محل نشر: قم – سال ۱۳۸۴ رساله‌اى کوتاه از شمس‌الدین ذهبى عالم سنى قرن هشتم هجرى است که در آن ۱۲۵ طریق و سلسله سند درباره حدیث غدیر و بخش اصلى آن جمله من کنت مولاه فعلى مولاه را گزارش کرده است. این رساله را مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایى، نسخه شناس و محقق معاصر احیاء و تصحیح کرده است. ذهبى در مقدمه چند سطرى این رساله می‌گوید حدیث من کنت مولاه متواتر است و قطعاً مى توان گفت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آن را بیان فرموده است. عده بسیارى آن را از طرق صحیح و حسن و ضعیف نقل کرده‌اند که این طرق را من بیان مى کنم. ذهبى به ترتیب از ابوبکر، عمر، علی‌ علیه‌السلام، طلحه، سعد بن ابى وقاص و دیگر صحابه این حدیث را گزارش کرده که تنها از حضرت علی‌ علیه‌السلام ۴۴ سند آورده است. مؤلف در مواردى از این اسناد عبارت «صح عنه» و در مواردى «لم یصح» آورده که نشان دهنده اظهار نظر وى درباره طریق حدیث است. وى در این اظهار نظرها راویان این حدیث را بررسى کرده و إسناد آنها را نقد کرده است. بخش قابل توجهى از این کتاب را پاروقی‌های محقق تشکیل می‌دهد که در آنها به موارد اخراج و نقل حدیث غدیر در منابع و کتب اهل سنت اشاره مى‌کند… که برای مطالعه کتاب مورد نظر می توانید بر روی عنوان مورد نظر کلیک نمایید:

شمس الدین ذهبی

شمس الدین ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز ترکمانى ذهبى‏ (۶۷۳ هـ – ۷۴۸ هـ / ۱۲۷۴م – ۱۳۴۸م)، مورخ و محدث سلفى مشهور و نویسنده سده هشتم هجرى، وى نویسنده ده‌ها کتاب رجالى و تاریخى است و تخصص عمده او در دانش رجال و جرح و تعدیل راویان و اخباریان ومحدثان است. که در سال ۶۷۳قمری، به دنیا آمد. وی اصالتاً ترکمان و از اهالی میافارقین (واقع در ترکیه امروزی) بوده است. وى علاقه‌ى زیادى به گردآورى حدیث داشت و براى تکمیل این علم، سفرهاى بسیارى کرد. او در این سفرها، از بسیارى از بزرگان و علما حدیث شنید و آنها را ضبط نمود. ذهبی چهار سال آغاز تحصیل را نزد علاءالدین علی بن محمد حلبی (متوفی ح۶۹۰) که خطی بسیار خوش داشت و در تعلیم کودکان استاد بود، به فراگیری مقدمات گذراند، آنگاه قرآن و نحو را نزد مسعود بن عبدالله اغزازی (متوفی ۶۲۰) آموخت. در ۶۹۱ با جمعی از دوستانش آموختن علم قرائات را نزد ابواسحاق ابراهیم بن داوود عسقلانی معروف به فاضلی(متوفی ۶۹۲) که بزرگ قراء عصر و از شاگردان علم الدین سخاوی (متوفی ۶۴۳) بود،آغاز کرد و هم زمان علم قرائات را نزد ابواسحاق ابراهیم بن غالی حمیری(متوفی ۷۰۸) و علی بن جبریل مصری و استادان دیگر تکمیل کرد و در حدود ۶۹۳ که بیست سال بیشتر نداشت، به جای شیخ قرائت خود ابوعبدالله محمد عبدالعزیز دمیاطی که بیمار شده بود و در همین سال در گذشت، بر کرسی استادی قرائت نشست. ذهبی از هجده سالگی، هم زمان، سماع حدیث و تحصیل علوم حدیث را آغاز کرد و همه فکر و زندگی اش را وقف آن کرد. وى، در سال ۷۴۸قمری، در ۷۵ سالگى در دمشق وفات یافت.

وى، نوشتن تاریخ عمومى، تاریخ اسلام و وفیات مشاهیر و اعلام را به دوره اسلامى(از مغازى و سیره نبوى تا عصر خود) اختصاص داد و به شیوه ابن جوزى، شرح سال‌شمار رویدادها را تا سال ۷۰۰ با وفیات بزرگان هر سال درآمیخت. وى، این مجموعه را تحت عنوان «تاریخ اسلام»، به‌صورت کتابى تنظیم کرده است. آثار ذهبى بسیار مورد استفاده‌ى اهل علم قرار گرفت و در اکثر مواقع، دانش‌پژوهان براى شنیدن احادیث به محضرش مى‌شتافتند. وى، از تاریخ‌ها و کتاب‌هاى تراجم و رجالى بسیار بهره گرفت و برخى از آنها را خلاصه کرد. وى، تاریخ هفت‌صد ساله اسلامى را به هفتاد دهه تقسیم کرد و به هر دهه عنوان «طبقه» داد. ذهبى، مختصرى از این کتاب را فراهم آورد و آن را، «العبر فى خبر من غبر» نامید و ذیلى شامل حوادث ۷۰۱ تا ۷۴۰ بر آن نوشت(چاپ محمد رشاد عبدالمطلب.) و پس از آن نویسندگان دیگرى ذیل‌هایى بر آن نوشتند. ذهبى، خلاصه‌اى نیز از تاریخ اسلام از آغاز تا ۷۴۴ و وفیات مشاهیر هر سال به شیوه سال‌شمار نگاشت و آن را «دول الاسلامى» نامید و بر آن ذیلى نوشت.

و توفّى الشیخ الإمام الحافظ المؤرّخ صاحب التصانیف المفیده شمس الدین أبو عبد اللّه محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز[بن عبد اللّه التّرکمانىّ الأصل الفارقىّ] الذهبىّ الشافعىّ-‎‎رحمه اللّه تعالى-‎‎أحد الحفّاظ المشهوره فى ثالث ذى القعده. و مولده فى شهر ربیع الآخر سنه ثلاث و سبعین و ستمائه،و سمع الکثیر و رحل البلاد، و کتب و ألّف و صنّف و أرّخ و صحّح و برع فى الحدیث و علومه،و حصّل الأصول و انتقى،و قرأ القراءات السبع على جماعه من مشایخ القراءات.استوعبنا مشایخه و مصنّفاته فى تاریخنا«المنهل الصافى»مستوفاه.و من مصنفاته:«تاریخ الإسلام» و هو أجل کتاب نقلت عنه فى هذا التاریخ.و قال الشیخ صلاح الدین الصفدىّ -‎‎بعد ما أثنى علیه-‎‎قال:«و أخذت عنه و قرأت علیه کثیرا من تصانیفه، و لم أجد عنده جموده المحدّثین،و لا کودنه النّقله،بل هو فقیه النظر،له دربه بأقوال الناس و مذاهب الأئمه من السلف و أرباب المقالات،و أعجبنى منه ما یعنیه فى تصانیفه،ثم إنه لا یتعدّى حدیثا یورده حتى یبیّن ما فیه من ضعف متن،أو ظلام إسناد،أو طعن فى روایته،و هذا لم أر غیره یراعى هذه الفائده».
منبع کتاب النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج ۱۰، ص ۱۸۲ ؛ نویسنده: ابن‌ تغری‌ بردی‌، یوسف‌ بن‌ تغری‌ بردی ؛ ناشر:وزاره الثقافه و الارشاد القومی، الموسسه المصریه العامه

السیره النبویه (ذهبی)أربعون حدیثا لشیخ الإسلام إبن تیمیه رواها عنه جماعه منهم الإمام الذهبیالإمام الذهبیالحافظ شمس الدین الذهبی أبو عبدالله محمد بن أحمد بن عثمان بن قایمازالذهبی و منهجه فی کتابه تاریخ الإسلامالعصر الذهبی للإسکندریهتعریف ذوی العلا بمن لم یذکره الذهبی من النبلا و هو ذیل علی کتاب سیر أعلام النبلاءتفسیر الإمام الذهبی (۲ جلدی)قال الذهبیمختصر إستدراک الحافظ الذهبی على مستدرک أبی عبد الله الحاکم (۸ جلدی)معجم شیوخ الذهبی

برای مطالعه کتب بر روی عنوان مورد نظر در فهرست زیر کلیک نمایید:

۱- إثبات الشفاعه (۱) – نویسنده

۲- الإعلام بوفیات الأعلام (۲) – نویسنده

۳- الأمصار ذوات الآثار (۱) – نویسنده

۴- الأمصار ذوات الآثار (۱) – نویسنده

۵- التحقیق فی مسائل الخلاف (۱۲) – شارح

۶- الدینار من حدیث المشایخ الکبار (۱) – نویسنده

۷- السیره النبویه (ذهبی) (۱) – نویسنده

۸- العبر فی خبر من غبر (۴) – نویسنده

۹- العرش (۲) – نویسنده

۱۰- العقد الثمین فی تراجم النحویین (۱) – نویسنده

۱۱- الفوائد الذهبیه (۱) – نویسنده

۱۲- المختصر المحتاج إلیه من تاریخ الحافظ أبی عبدالله محمد بن‌ سعید بن‌ محمد إبن‌ الدبیثی (۱) – نویسنده

۱۳- المستملح من کتاب التکمله (۱) – نویسنده

۱۴- المعجم الشیوخ، المعجم الکبیر (۱) – نویسنده

۱۵- المعین فى طبقات المحدثین (۱) – نویسنده

۱۶- المعین فی طبقات المحدثین (۱) – نویسنده

۱۷- المغنی فی الضعفاء (۲) – نویسنده

۱۸- المهذب فی اختصار السنن الکبیر (۹) – خلاصه کننده

۱۹- تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام (۱۷) – نویسنده

۲۰- تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام (۵۲) – نویسنده

۲۱- تجرید أسماء الصحابه (۲) – نویسنده

۲۲- تذهیب تهذیب الکمال فی أسماء الرجال (۱۱) – شارح

۲۳- تذکره الحفاظ (۵) – نویسنده

۲۴- تذکره الحفاظ (۵) – نویسنده

۲۵- تراجم الأئمه الکبار أصحاب السنن و الأثار (۱) – نویسنده

۲۶- ترتیب الموضوعات (۱) – نویسنده

۲۷- تعریف ذوی العلا بمن لم یذکره الذهبی من النبلا و هو ذیل علی کتاب سیر أعلام النبلاء (۱) – نویسنده

۲۸- تفسیر الإمام الذهبی (۲) – نویسنده

۲۹- حق الجار (۱) – نویسنده

۳۰- دول الإسلام (۲) – نویسنده

۳۱- دول الاسلام فی التاریخ (۱) – نویسنده

۳۲- ذکر أسماء من تکلم فیه و هو موثق (۱) – نویسنده

۳۳- رساله (طرق حدیث) من کنت مولاه فعلی مولاه (۱) – نویسنده

۳۴- زغل العلم (۱) – نویسنده

۳۵- سیر اعلام النبلاء (۲۵) – نویسنده

۳۶- طبقات القراء (۳) – نویسنده

۳۷- قاعده فی الرد على الغزالی فی التوکل (۱) – مترجم

۳۸- قال الذهبی (۱) – نویسنده

۳۹- لسان المیزان (۱۱) – نویسنده

۴۰- مختصر إستدراک الحافظ الذهبی على مستدرک أبی عبد الله الحاکم (۸) – شارح

۴۱- معجم شیوخ الذهبی (۱) – نویسنده

۴۲- معرفه الرواه المتکلم فیهم بما لا یوجب الرد (۱) – نویسنده

۴۳- معرفه القراء الکبار علی الطبقات و الأعصار (۴) – نویسنده

۴۴- من تکلم فیه و هو موثق أو صالح الحدیث (۱) – نویسنده

۴۵- مناقب الأمام أبی حنیفه و صاحبیه أبی یوسف و محمد بن الحسن (۱) – نویسنده

۴۶- میزان الإعتدال فی نقد الرجال (۷) – نویسنده

۴۷- میزان الإعتدال فی نقد الرجال (۴) – نویسنده

۴۸- نزهه الفضلاء تهذیب سیر أعلام النبلاء (۳) – نویسنده

۴۹- کتاب الکبائر (۱) – نویسنده

تاریخ ولادت حضرت معصومه

تاریخ دقیق ولادت و وفات حضرت معصومه علیهاالسلام تا چند سال قبل در دست نبود، تا این که یکى از عالمان با تلاش زیاد در کتاب‌خانه‌هاى مدینه آن را به دست آورده است: تاریخ تولد و وفات حضرت معصومه علیهاالسلام را حاج شیخ جواد شاه عبدالعظیمى در مسافرت مکه، در مدینۀ طیبه در کتاب‌خانۀ مبارکه، به زحمت زیاد بدست آورده است : چنانچه در کتاب نزهه الابرار فى نسب اولاد الائمه الاطهار و در کتاب لواقح الانوار که کتاب مفصلى است نقل مى‌فرماید: ولدت فاطمه بنت موسى بن جعفر فى مدینه المنوره غره ذوالقعده الحرام سنه ۱۷۳ ثلاث و سبعین و مأه بعد الهجره النبویه و توفیت فى العاشر من ربیع الثانى فى سنه ۲۰۱ احدى و مأتین فى بلده قم… با این حساب، سن مبارک آن حضرت بیست و هفت سال و پنج ماه و ده روز مى‌شود…

منبع کتاب فاطمه معصومه علیهاالسلام و تاریخ و فرهنگ قم ، نویسنده: علی صدرایی خویی، انتشارات زائرقم که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد و برای مطالعه آن می توانید بر روی فهرست مطالب زیر کلیک نمایید:

محمدهادی امینی

شیخ محمدهادى امینى (۱۳۱۴-۱۳۷۹ش)، فقیه، اصولی، ادیب، فرزند ارشد آیت‌الله علامه امینى، که در سال ۱۳۱۴ش در شهر تبریز دیده به جهان گشود و چون به سن هفت سالگى رسید ‎در مکتب شیخ ادیب که از مکتبداران فاضل و ماهر آن عصر بود، تحصیلات مقدماتى را فرا گرفت و با ارشاد پدر بزرگوارشان به تحصیل علوم حوزوى پرداخت. ایشان از محضر اساتید والامقامى، چون آیت‌الله حکیم، آقاشیخ محمدعلى اردوبادى، آقابزرگ طهرانى، سید‌ ‎على فانى، علامه محمدتقى جعفرى، سید‌ ‎حسین حمامى و علامه امینى پدر گران‌قدرشان کسب فیض نموده و تا سطح خارج فقه و اصول را در حوزه نجف اشرف تلمذ نمود. از طرفى به جهت علاقه و تبحر فراوان در ادبیات و شعر زبان عربى، مدرک دکترى را در رشته ادبیات عرب از دانشگاه الازهر مصر اخذ کرد و دانش‌آموخته مقطع دکترای رشته ادبیات عرب از دانشگاه الازهر مصر گردید.

آثار به جامانده از ایشان شامل سه دسته مى‌باشند دسته اول، ۲۷ اثر را در قالب کتب عربى و فارسی در برمى‌گیرد که تاکنون به طبع رسیده است و عناوین آن در ذیل خواهد آمد. دسته دوم آثار ایشان تحقیقاتى است که پیرامون کتب مختلف صورت گرفته است که این کتاب‌ها عموماًصبغه ادبى دارد و بعضا درباره فضایل و مناقب اهل‌بیت(ع) است که در مجموع ۲۰ کتاب را به خود اختصاص داده است. دسته سوم آثار ایشان که در آخرین سال‌هاى عمر آن بزرگوار به رشته تحریر درآمده است و هنوز به چاپ نرسیده است، شامل شش تألیف مى‌باشد که عناوین آن‌ها در پى خواهد آمد. با توجه به تبحر مرحوم در ادب و شعر عرب و نیز آشنایى و اشراف کافى او بر کتب رجالى و تاریخى، اکثر تألیفات ایشان در خصوص موضوعات تراجم رجال و راویان ائمه اطهار(ع)، مأخذشناسى آثار مؤلفان شهیر، ادب و شعر مى‌باشد. آن بزرگوار تحقیقات وسیعى را پیرامون کتاب ارزشمند نهج‌البلاغه از جنبه‌هاى ادبى، تاریخى، رجالى و… و نیز درباره گردآورنده آن شریف رضى و همچنین مناقب امیرالمؤمنین(ع)، پیروان و روات آن امام همام داشته است. از آثار برجسته ایشان کتاب «اصحاب الامام امیرالمؤمنین و الرواه عنه» مى‌باشد که بنابر ویژگى‌هاى خاص این کتاب که مهم‌ترین آن ارتباطش با شخصیت مولا على(ع) است. از جمله آثار ایشان:

۱- أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه (۱جلدی) – محقق

۲- أصحاب أمیرالمؤمنین علیه السلام و الرواه عنه (۲جلدی) – نویسنده

۳- اختیار مصباح السالکین (۱جلدی) – محقق

۴- السقیفه و فدک (۲جلدی) – مصحح

۵- اعلام نهج‌البلاغه  – محقق

۶- الشریف الرضی محمد بن الحسین بن موسی الموسوی (۱جلدی) – نویسنده

۷- الکنی و الألقاب (مکتبه الصدر) (۳جلدی) – مقدمه‌نویس

۸- بطل فخ (۱جلدی) – نویسنده

۹- تجلی نهج البلاغه بر ادبیات عرب (۱جلدی) – نویسنده

۱۰- ترجمه اعلام نهج البلاغه (۱جلدی) – نویسنده

۱۱- حدیث ابرار از منظر اهل سنت در مدح اهل البیت اطهار (علیهم السلام ) ترجمه نزل الابرار (۱جلدی) – تصحیح و تحقیق

۱۲- خصائص الأئمه علیهم السلام (۱جلدی) – محقق

۱۳- عید الغدیر فی عهد الفاطمیین (۱جلدی) – نویسنده

۱۴- گوهر قم : زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام (۱جلدی) – نویسنده

۱۵- معجم المطبوعات النجفیه (۱جلدی) – نویسنده

۱۶- معلم الشیعه الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان البغدادی ۳۳۴ – ۴۱۳ھ (۱جلدی) – نویسنده

۱۷- نزل الأبرار بما صح من مناقب أهل البیت الأطهارعلیهم السلام (۱جلدی) – محقق

۱۸- کفایه الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام (۱جلدی) – محقق

۱۹- السقیفه و فدک (۱جلدی) – تحقیق

۲۰ – الى ابى (شعر) ۱ جلد

۲۱- التدخین و السرطان ۱ جلد

۲۲- حاله المراه الاجتماعیه فی عهد الفاطمیین ۱ جلد

۲۳- الشریف الرضى ۱ جلد

۲۴- شیوعیه ثوره و تآمر ۱ جلد

۲۵- شیوعیه عدوه الانسانیه ۱ جلد

۲۶- عترت در قرآن – (فارسی) ۱ جلد

۲۷- فاطمه بنت اسد ۱ جلد

۲۸- فاطمه بنت الحسین(ع) ۱ جلد

۲۹- فاطمه بنت الامام موسى الکاظم(ع) ۱ جلد

۳۰- مخطوطات مکتبه السید‌ ‎محمد البغدادى ۱ جلد

۳۱- مصادر الدراسه عن النجف و شیخ الطوسى(ره) ۱ جلد

۳۲- مصادر ترجمه الشریف الرضى ۱ جلد

۳۳- معجم رجال الفکر و الادب فی النجف ۳ جلد

۳۴ – مکه ۱ جلد

۳۵ – مناعه المجتمع العربى ۱ جلد

۳۶ – من نوادر مخطوطات مکتبه السید‌ ‎الحکیم ۱ جلد

۳۷ – نهج‌البلاغه و اثره على الادب العربى ۱ جلد

۳۸ – یاران پایدار امام حسین علیه‌السلام – (فارسی)

۳۹ – درسهایى از مکتب ولایت – (فارسی)

۴۰ – تاریخ مکه – (فارسی)

۴۱ – موسوعه النبى الاعظم محمدبن عبدالله(ص)