Category: خبرنامه

کتاب ثالث من أسلم

أبوطالب علیه‌السلام ثالث من أسلم، نوشته سید نبیل حسنی، کتابی است کلامی، که درصدد بیان رتبه اسلام ابوطالب(ع) است. نویسنده در این کتاب ثابت می‌کند ابوطالب(ع) پس از حضرت خدیجه(س) و حضرت علی(ع)، سومین شخصی است که اسلام آورده است. این کتاب به زبان عربی توسط عتبه الحسینیه المقدسه چاپ شده است.

نویسنده محترم جناب آقای حسنی، نبیل در فصل اول، گریزی به حدیث ضحضاح (حدیثی مجعول که پیامبرفرمودند ابوطالب در آتش است) زده است و می‌گوید: برخى از اهل غرض و عناد با توجه به یک روایت ضعیف و مجعول؛ معروف به حدیث‏ «ضحضاح‏» گفته‏‌اند که: ابوطالب(ع) پدر امیرالمؤمنین(ع) و عموى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) ایمان نیاورده و بدون ایمان از دنیا رفته است. اگر این افراد اهل غرض و عناد نبودند، به‌طورقطع از میان آن‌همه روایات به یک روایت جعلى استناد نمی‌‏کردند و شیخ بزرگ قریش که حامى پیامبر اکرم(ص) بود را به بى ‏ایمانى متهم نمى ‏ساختند. ایشان می‌گوید: ابوطالب کسی بود که در زمان حیاتش، پیامبر را، همچون صدفی که در دل خویش درّی نهفته دارد، نگه داشته بود و بعد از وفاتش، چون سبب وجود فرزندی بنام علی(ع) بود بر معاندین سخت و سنگین می‌نمود. لذا جهت تخریب او و فرزندش کمر همت را بسته و حدیث ضحضاح را در کفر او جعل نمودند.

محققان علم حدیث، راویان این حدیث را مورد بررسى و تحقیق قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که راویان حدیث مزبور مورد اعتماد نیستند، برخى از این روات ازنظر علماى اهل سنت، کذّاب و بعضى دیگر مجهول و بعضى از آن‌ها با على(ع) و اولاد او خصومت داشتند. ضمن اینکه جاعل و ناقل حدیث هم یک نفر فاسق و فاجر و دشمن سرسخت اهل‌بیت(ع) به‌نام «مغیره بن شعبه» است.

در اثبات ایمان ابوطالب و خدمات ایشان همین بس که در حدود چهل کتاب دراین‌باره تألیف شده است ازجمله: أبوطالب(ع) مؤمن قریش، تألیف عبد‌الله خنیزى؛ أسنى‌المطالب فی نجاه أبی‌طالب(ع)، نوشته احمد زینى دحلان؛ شیخ الأبطح أبوطالب(ع)، اثر سید محمدعلی آل شرف‌الدین؛ الشهاب الثاقب لرجم مکفر أبی‌طالب، شیخ نجم‌الدین جعفر طهرانی؛ ایمان أبی‌طالب(ع)، نوشته ابوعلى کوفى؛ ایمان أبی‌طالب(ع)، تألیف شیخ مفید؛ ایمان أبی‌طالب(ع)، اثر سید بن طاووس؛ و… همچنین بسیاری از علما در خلال کتب خویش بخشی را به بحث ایمان ابوطالب(ع) اختصاص داده‌اند. التزام به توصیه پیامبر(ص) در مخفی کردن دین؛ حمایت بهتر از پیامبر درگرو مخفی کردن ایمان؛ مخفی کردن ایمان (با توجه به جایگاه ابوطالب) باعث کیفیت بهتر در تبلیغ اسلام توسط پیامبر می‌شود؛ و… ازجمله دلائلی است که ایمان حضرت ابوطالب(ع) مخفی ماند.

مؤلف در ادامه به دخالت حاکمان اموی و عباسی در تغییر و تحریف تاریخ اشاره می‌کند و آن‌را به جهت انحراف اذهان مردم از اقدامات خلافشان می‌داند. حاکمان، وقتی کارنامه آلوده خود را قابل انطباق با سیره مقدس نبوی ندیدند، کوشیدند تا گزارش های سیره را دست‌کاری و تغییراتی در تاریخ اسلام به‌وجود بیاورند. در این میان، ماجرای اعتبار ابوطالب، اهمیت ویژه‌ای دارد. زیرا تحریف شخصیت این مرد بزرگ ، می‌توانست در فضای قبیله محور آن روز، تمام بنی‌هاشم را زیر سؤال ببرد، به‌ ویژه چهره نورانی امیر‌المؤمنین(ع) را که کینه‌های زیادی از او در دل داشتند را کم‌فروغ نشان دهند. لذا اقدام‌های مختلفی انجام دادند تا به تخریب این شخصیت بزرگ اسلام بیانجامد. نویسنده پس‌ازاینکه ادلّه ایمان ابوطالب(ع) را بیان داشت، به نقل روایاتی از اهل‌بیت(ع) بر ایمان و مقام والای ابوطالب(ع) می‌پردازد؛ ابوبصیر از امام باقر(ع) نقل می‌کند: از آن حضرت سؤال کردم که برخی از مردم می‌گویند ابوطالب ایمان نداشت و جایگاهش در آتش است، نظر شما دراین‌باره چیست؟ حضرت فرمود: به خدا دروغ می‌گویند، همانا اگر ایمان ابوطالب(ع) را در یک کفه ترازو و در کفه دیگر ایمان خلایق قرار دهند، ایمان ابوطالب(ع) برتری دارد بر ایمان خلق. علاوه بر این روایت، روایات زیادی دیگر از ائمه بر ایمان ابوطالب نقل شده است که خبر از ایمان به خدا و پیامبر(ص) و جایگاه رفیع او در روز جزا می‌دهد. نویسنده در پایان ضمن تأکید دوباره بر ایمان ابوطالب و تشیع او، به ترجمه مختصری از فرزندان او پرداخته است.

ابوطالب علیه السلام ثالث من اسلم نویسنده: حسنی، نبیل، ناشر: قسم الشؤون الفکریه و الثقافیه العتبه الحسینیه المقدسه، کربلای معلی – عراق ۱۴۳۴ق

همچنین برای مطالعه بیشتر در مورد این شخصیت بزرگ تاریخ اسلام می توانید کتاب های زیر را در نورلایب مشاهده کنید :

ابوطالب مومن قریش، نویسنده: خنیزی، عبد الله بن علی مترجم:محفوظی موسوی، حسین، نشر حبیب قم – ۱۳۸۸ش

ایمان ابی طالب، نویسنده: موسوی، فخار بن معد محقق: بحر العلوم، محمد ناشر:سید الشهداء- قم ۱۳۶۹ش

وفات معاویه بن ابی سفیان

فی الیوم الثانی و العشرین(۲۲) منه(رجب) سنه ستین (۶۰) من الهجره کان هلاک معاویه بن أبی سفیان و سنه یومئذ ثمان و سبعون سنه و هو یوم مسره للمؤمنین و حزن لأهل الکفر و الطغیان.(مسار الشیعه فی مختصر تواریخ الشریعه (مصنفات الشیخ المفید)، ص۵۹، نویسنده: مفید، محمد بن محمد محقق: نجف، مهدی ناشر: الموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید)

ذکر وفاه معاویه بن أبی سفیان: هلک معاویه بن ابى سفیان بدمشق، فاختلف فی وقت وفاته بعد اجماع جمیعهم على ان هلاکه کان فی سنه ستین من الهجره، وفی رجب منها، فقال هشام بن محمد: مات معاویه لهلال رجب من سنه ستین. وقال الواقدى: مات معاویه للنصف من رجب. وقال على بن محمد: مات معاویه بدمشق سنه ستین یوم الخمیس لثمان بقین من رجب، حدثنى بذلک الحارث عنه.(تاریخ الطبری،ج۵، ص۳۲۳ نویسنده: طبری، محمد بن جریر محقق:ابراهیم، محمد ابوالفضل)

القول العلی فی إثبات سب معاویه لسیدنا علی علیه السلام، نویسنده: عادل کاظم عبدالله، بیروت دار وادی السلام

سنۀ ۶۰، معاویه بن ابى سفیان وفات کرد و او را در شهر دمشق در باب صغیر دفن کردند. سنین عمرش به هشتاد رسیده بود و قریب به چهل سال مدت امارت او بوده که نوزده سال و هشت ماه بالاستقلال خلافت کرده. پدرش ابوسفیان صخر بن حرب بن امیه است که حال او در نفاق و معادات با رسول خدا اظهرُ من الشمس است، تا بود در عداوت خدا و رسول و در اجلابِ حُروب و سوق جنود بر آن حضرت کوشش داشت و هیچ فتنه‌اى در قریش بر پا نشد مگر آنکه وى را در او قدمى راسخ و سعى بالغ بود، تا اینکه در عام الفتح قهراً اسلام آورد و با نفاق بزیست تا سنۀ ۳۰، با چشم کور و قلب اعمى از دنیا گذشت. و بالجمله، کفر و نفاق وى واضح‌تر از آن است که انکار تواند شد و نصّ کتاب کریم در آیه رؤیا، شاهد لعن او است؛ چه او فى الحقیقه اصل شجرۀ ملعونه است و مادر معاویه، هند بنت عُتْبَه، و از زوانىِ معروفه بوده است و در زمان عمر با ابوقحافه در یک روز وفات کردند و از آن روز که جگر عموى پیغمبر حمزه را مکید، «آکِلَه الأکباد» لقب گرفت و این طعن تا دامنه قیامت دامن‌گیر فرزندانش شد و عار و آلایشى شد که به هیچ آبى شسته نگردید؛ چنانچه عقیله خدر رسالت و هدایت، و رضیعۀ ثدى نبوّت و ولایت، عُلیا مکرّمه، زینب بنت على علیه السلام در آن خطبۀ شریفه که در شام در محضر یزید خواند به این مطلب اشاره فرمود در این فقره: «وَکیف یُرتَجى مُراقَبه مِن لفظ فوه أکباد الأزکیاء وَنَبَتَ لَحْمُهُ مِن دِماءِ الشُّهداء» وَلَقَد أجادَ الحکیمُ السنائی:

داستان پـسر هند مگـر نشـنیدى ————– که ازاو و سه کس او به پیمـبر چه رسـید
پـدر او دُر دنـدان پـیـمـبـر بـشـکـست —————– مـادر او جـگـر عـمّ پـیـمـبـر بـمـکـیـد
او به ناحق حـقِّ داماد پـیـمـبر بستاد —————– پـسر او سـر فـرزنـد پـیـمـبـر بـبـریـد
بـر چـنیـن قوم تو لعـنت نکنی شرمت باد —————– لَعَـنَ اللهُ یَـزیـداً و عـلى آلِ یَـزیـد

و آثار و اخبار وارده بر ذمّ معاویه بسیار است، و او است صاحب سلسله و به روایات مستفیضه وارد شده که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «إذا رأیتُم مُعاویَهَ عَلى مِنبَری فاَقتُلوهُ». و هم در حقّ او فرموده: «اللَعینُ بنُ اللعین، الطَلیقُ بنُ الطَلیق». و از بعض فضلا حکایت شده که دویست خبر از طریق معتمدۀ اهل سنت در مذمّت او نقل کرده و ابن خلّکان در ترجمه نسائى آورده که: از او پرسیدند که در فضایل معاویه چه روایت دارى‌؟ گفت: لا أعرِفُ لَه فَضیلهً إلّا «لا أشبَعَ اللهُ بَطنَک». و در فرمان معتضدِ عباسى فهرستى از مطاعن و مثالب او ذکر شده، این مقام گنجایشِ این مطالب ندارد، طالبین رجوع کنند…(وقایع الأیام (فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام)، ص۴۵۶نویسنده:قمی، عباس مصحح:صادقی، محسن مصحح:مردی، عباسعلی، نورمطاف)

معاویه از دیدگاه امام على علیه السلام (شخصیت و عملکرد)، نویسنده: موسی امینی،علی سجادی‌ بهسودی؛ مجمع جهانی شیعه شناسی؛ ناشر: آشیانه مهر

علی و معاویه فی الروایه العربیه المبکره، دراسه فی نشأه و نمو الکتابه التاریخیه الإسلامیه حتی نهایه القرن التاسع المیلادی نویسنده: پیترسن، اروین لادویگ، مترجم : ناجی، عبدالجبار، نشر مورخ ۲۰۰۸م , ۱۴۲۹ق

أخبار الوافدات من النساء علی معاویه بن أبی سفیان ، نویسنده: ضبی، عباس بن بکار محقق:شهابی، سکینه ناشر:موسسه الرساله محل نشر:بیروت – لبنان سال نشر: ۱۴۰۳ق

البطین معاویه و لیس علیا علیه السلام، نویسنده: طایی، نجاح ناشر: دارالهدی لاحیاء التراث، بیروت ۱۴۳۲ق ۲۰۱۲م

رأی أبی عثمان عمرو بن بحرالجاحظ فی معاویه و الأمویین، نویسنده: جاحظ، عمرو بن بحر مصحح: حسینی، عزت عطار ناشر:مکتب نشر الثقافه الاسلامیه ۱۳۶۵ق

حلم معاویه، نویسنده: ابن ابی الدنیا، عبد الله بن محمد، محقق:صالح، ابراهیم ناشر:دار البشایر- دمشق ۱۴۱۴ق

أخبار الوافدین من الرجال من أهل البصره و الکوفه علی معاویه بن أبی سفیان، نویسنده: ضبی، عباس بن بکار محقق: شهابی، سکینه ناشر: موسسه الرساله بیروت – لبنان ۱۴۰۳ق

شهادت شهید ثانی

شهادت حضرت شیخ شهید ثانى شیخ زین الدین جبل عاملى علیه رحمه من اللّه التعالى واقع شد. مجملى از تفصیل این واقعه کارهه و غایلۀ نازله آنکه شیخ مرحوم درین سال به زیارت حرمین شریفین رفته بود. بعد از فراغت از زیارت، بعضى از جهله اهل سنت به رستم پاشا که در آن اوان وزیر اعظم خوندگار بود رسانیدند که حضرت شیخ دعوى اجتهاد مذهب امامیه نمود و بسیارى از علماى فرق شیعه نزد وى آمده از وى تحقیق مسایل مشکله مى‌نمایند و با او تصحیح کتب احادیث مى‌دهند. رستم پاشا کس به طلب او فرستاده وى را در حرم کعبه معظمه گرفته به اسلامبول بردند بى‌آنکه گرفتارى وى مسموع سلطان سلیمان شود او را روز پنجشنبه بیستم شهر رجب المرجب سنۀ ۹۶۵ق شهید ساختند.

تاریخ شهاده الشّهید الثانی،على ما قاله الشّیخ بهاءالدین: تاریخ وفاه ذلک الأوّاه الجنّه مستقرّه واللّه

کانت شهاده الشهید الثانی سنه ۹۶۶، و ابنه الشیخ المحقّق أبو منصور الحسن بن زین الدین العاملی المشهور بصاحب المعالم المتوفّى سنه إحدى عشره بعد الألف و ابنه العلاّمه المحقّق محمد بن الحسن بن زین الدین العاملی.

شیخ زین‌الدین بن على بن احمد عاملى جبعى، فقیه و دانشمند بزرگ شیعه، معروف به شهید ثانى در سیزدهم شوال ۹۱۱ هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد. وى یکى از اعیان و مفاخر فقهاى نامدار شیعه و یکى از اکابر متبحرین در علوم اسلامى و یکى از استوانه‌هاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى مى‌باشد که از نظر آثار و برکات وجودى کم‌نظیر است. او که در قرن دهم هجرى مى‌زیست با تلاش و کوشش خستگى ناپذیر، فقه آل محمد صلى‌الله‌علیهم اجمعین را به نقاط مختلف جهان بسط و انتشار داد.

از برکات وجودى این شخصیت بزرگوار آن است که از وى فرزندى برومند همچون علامۀ بزرگوار و دانشمند پارسا و ژرف نگر، ابومنصور جمال‌الدین حسن (صاحب معالم) به ثمر رسید که آثار گرانبهایى همچون کتاب «معالم‌الدین فی الأصول» را براى جهان شیعه به یادگار نهاد. این کتاب ارزشمند چند قرن است به عنوان کتاب درسى طلاب علوم دینى در حوزۀ علمى شیعه مورد استفاده قرار مى‌گیرد و مانند کتاب پدر، یعنى «الروضه البهیه» همچنان جاویدان و پایدار است.

شهید ثانى پس از اقامت در بعلبک، در سایۀ شهرت علمى، مرجعیت یافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن دیار، از دوردست‌ترین بلاد براى استفاضۀ علمى به محضر او روى مى‌آوردند و از برکات علمى و اخلاقى او بهره مى‌گرفتند. وى در این شهر، تدریس جامعى را آغاز کرد، به این معنى که چون نسبت به مذاهب پنج‌گانۀ جعفرى، حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى از لحاظ آگاهى علمى کاملا محیط و مسلط بود، بر اساس تمام این مذاهب پنج‌گانه تدریس مى‌نمود و در حقیقت فقه مقارن و عقائد تطبیقى را تدریس مى‌کرد. تودۀ مردم نیز بر حسب مذهب خود، پاسخ استفتاآت خویش را از محضر او دریافت می‌کردند. با داشتن چنین مقام و شخصیت برجستۀ علمى و فقهى، در تأمین پاره‌اى از ضروریات معاش شخصا تلاش مى‌کرد، از جمله نوشته‌اند: وقتى هوا تاریک مى‌شد و شب فرا مى‌رسید، با الاغى که مرکب سوارى او بود به خارج شهر مى‌رفت و هیزم مورد نیاز خانواده‌اش را فراهم مى‌کرد.

شیخ حسین بن عبدالصمد حارثى، پدر شیخ بهایى مى‌گوید: «روزى بر شهید ثانى وارد شدم و او را متفکر یافتم. او در خویشتن فرو رفته بود. علت این حالت را از او جویا شدم، به من گفت: «برادرم ! چنین مى‌پندارم که من دومین شهید باشم، زیرا در عالم رؤیا سید مرتضى علم الهدى را دیدم که مجلس ضیافتى تشکیل داده و علماء و دانشمندان امامیه و شیعه در آن شرکت داشتند. وقتى من وارد مجلس شدم، سید مرتضى از جا برخاست و به من تهنیت گفت و دستور داد که در کنار استاد شهید اول بنشینم.» همچنین از شیخ على، نوۀ شهید ثانى نقل شده که گفته: از یکى از معتمدین شنیدم که جدّم شهید ثانى در خواب دید گویا در محلى تعدادى صندلى هست که روى هر صندلى یکى از علماى بزرگ ما نشسته است، و در کنار صندلى شهید اوّل یک صندلى خالى است، پرسیده: این براى کیست‌؟ به او گفته‌اند: براى شماست. از آن موقع احساس شهادت نموده، بدان جهت به بحث و کاوش در مصنّفات شهید اوّل پرداخته است.

شایان ذکر است که شهید ثانی شرح مشهوری بر کتاب شریف و معروف شهید اوّل «اللّمعه الدّمشقیّه» نگاشته اند، که تحت عنوان «الروضه البهیّه فی شرح اللّمعه الدّمشقیّه» قرن هاست که در حوزه های علمیّه جهان تشیّع تدریس می شود. الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه اثر شیخ سعید شهید زین‌الدین بن على بن احمد بن تقى عاملى، معروف به شهید ثانى (م ۹۶۶ ق) می‌باشد و یکی از بهترین شروح اللمعه الدمشقیه تألیف شهید اول است و یک دورۀ نیمه استدلالى فقه امامیّه را در بردارد. و سایر آثار ایشان به شرح زیر است:

وفات شاه اسماعیل صفوی

۱۹ رجب سال ۹۳۰ ق شاه اسماعیل صفوی در ۳۸ سالگی فوت کرد. شیخ عباس قمی در وقایع الایام می گوید:

در این روز، سنۀ ۹۳۰، به قول شیخ بهائى: وفات کرد سلطان اعظم، حامى حوزه ایمان، مروّج مذهب جعفرى، شاه اسماعیل موسوى صفوى. تاریخ وفاتش «طابَ مَضْجَعُه» است و ولادتش در ۲۵ این ماه، سنۀ ۸۹۲ بوده و ابتداء سلطنت او، سنۀ ۹۰۶ است، و تاریخ آن به عربى «مَذهَبُنا حَقّ» و به فارسى «شمشیر ائمّه» است.

وقایع الأیام (فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام)، ص۴۶۵ ، نویسنده: قمی، عباس ، نشر نورمطاف

شاه اسماعیل در سال ۹۳۰ ه‍‌ ق وفات یافت و پسرش طهماسب خان حکمران شد.(تاریخ عثمانی، ج ۲، ص۳۷۳ )

وفات شاه اسماعیل در رجب، و جلوس ولدش شاه طهماسب(ترجمه تقویم التواریخ ، ص۱۶۴ نویسنده: حاجی خلیفه، مصطفی بن عبد الله مصحح: محدث، هاشم

در این سال شاه إسماعیل بن سلطان حیدر بن سلطان جنید در حدود سراب بیمار شد و در نوزدهم رجب این سال فوت شد مدّت عمر شریفش سى و هشت سال، مدّت سلطنت بیست و چهار سال، مملکتش آذربایجان عراق عرب عراق عجم خراسان فارس کرمان خوزستان دیار بکر…(وقایع السنین و الاعوام، ص۴۵۴ نویسنده: حسینی خاتون آبادی، عبدالحسین مصحح: بهبودی، محمدباقر، مقدمه‌نویس: شعرانی، ابوالحسن و مرعشی، شهاب‌الدین، ناشر: کتابفروشی اسلامیه، تهران ۱۳۵۲ش)

تاریخ وفات مأمون عباسی

روز ۱۷ ماه رجب سال ۲۱۸ هجری قمری، شیخ عباس قمی در کتاب وقایع الأیام می نویسد:

روز هفدهم سنۀ ۲۱۸، عبدالله ابن هارون ملقّب به مأمون وفات کرد و در طوس به خاک رفت و برادرش معتصم به جاى او نشست و سبب فوت او آن شد که در سال آخر عمر خود به جنگ اهل روم رفت و فتوحات بسیار نمود و در عین بدیدون که به رومى رقّه مى‌گفتند و موضعى بود در نهایتِ خوبى و لطافت و زمینش در کمال خرّمى و خضرت و آب بسیار سرد و صاف داشت قصد اقامه نمود و از براى او کنیسه‌اى بر روى آن نهر بنا کردند. روزى مأمون نگاه در آب مى‌کرد، یک ماهى دید قریب به یک ذراع مانند سبیکۀ نقره، ملازمان را امر کرد که آن ماهى را بگیرند، مردى در میان آب جست و آن ماهى را بگرفت. چون بیرون آورد، ماهى قوّت کرده خود را در آب افکند و مقدارى آب بر سینه و نحر و ترقوۀ مأمون پاشید. مأمون را در همان وقت لرزه و رعشه فرا گرفت، آن مرد فرّاش ثانیاً در آب رفته آن ماهى را بگرفت و در نزد مأمون نهاد. مأمون امر کرد که او را طبخ کنند؛ لیکن لرزه او را سخت بگرفت چنانچه هر چه لحاف و جامه بر روى او افکندند او فریاد مى‌کشید که البَرْد البَرْد، در اطراف او آتش‌ها افروختند و جامه‌هاى زمستانى هر چه براى او آوردند باز مثل برگ مى‌لرزید و از سرما فریاد مى‌کشید تا گاهى که حالت مرگ بر او ظاهر شد.

معتصم برادر مأمون، بختیشوع و ابن ماسویه طبیب را حاضر کرد تا معالجۀ مأمون کنند، چون نبض او را گرفتند، گفتند: ما براى مرض او شفایى ندانیم و از بشره و تن مأمون عرقى ظاهر مى‌شد که مانند روغن زیت و لِعاب افعى مى‌نمود، پس مأمون به هوش آمد و گفت: مرا به یک جایى برید که یک دفعه نگاهى به حَشَم و خَدَم و رعیّت و لشکر خویش نمایم؛ پس او را به موضع بلندى بردند و نگاهى بر جنود خویش و خیام ایشان نمود و کثرت ایشان را ملاحظه کرد، آنگاه گفت: «یا من لا یزول ملکه، ارحم من قد زال ملکه»، چنانچه پدرش رشید در وقت مرگ خویش گفت: «ما أَغْنىٰ عَنِّى مالِیَهْ * هَلَک َ عَنِّى سُلْطانِیَهْ» چون مأمون را به خوابگاه خویش برگردانیدند، وفات کرد و رهین اعمال خود گردید. وقایع الأیام (فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام) شیخ عباس قمی، ص۴۶۱

طبری، محمد بن جریر عصر روز پنجشنبه ۱۲ شب باقی مانده از ماه رجب را در کتاب تاریخ طبری می نویسد:

قال ابو جعفر: و اما وقت وفاته، فانه اختلف فیه، فقال بعضهم: توفى یوم الخمیس لاثنتى عشره لیله بقیت من رجب بعد العصر سنه ثمان عشره و مائتین. و قال آخرون: بل توفى فی هذا الیوم مع الظهر، و لما توفى حمله ابنه العباس و اخوه ابوإسحاق محمد بن الرشید الى طرسوس، فدفناه فی دار کانت لخاقان خادم الرشید، و صلى علیه اخوه ابوإسحاق المعتصم، ثم وکلوا به حرسا من أبناء اهل طرسوس و غیرهم مائه رجل، و اجرى على کل رجل منهم تسعون درهما.(تاریخ الطبری(تاریخ الامم و الملوک)ج ۸، ص ۶۵۰)

ابن‌ تغری‌ بردی‌، یوسف‌ بن‌ تغری‌ بردی در کتاب النجوم الزاهره نیز بیان می کند: وکانت وفاه المأمون فى یوم الخمیس لاثنتى عشره لیله بقیت من شهر رجب وحمل الى طرسوس فدفن بها.(النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره، ج۲، ص۲۲۷)

ابوالفداء، اسماعیل بن علی در کتاب تاریخ أبی الفداء المسمی المختصر فی أخبار البشر اینگونه می گوید:

توفی المأمون فی هذه السنه لاثنتی عشره لیله بقیت من رجب، وحمله ابنه العباس وأخوه المعتصم إلى طرسوس، فدفناه بدار جلعان خادم الرشید، وصلى علیه المعتصم، وکانت خلافه المأمون عشرین سنه وخمسه أشهر وثلاثه وعشرین یوما سوى أیام دعی له بالخلافه، وأخوه الأمین محصور ببغداد،وکان مولده للنصف من ربیع الأول سنه سبعین و مائه(تاریخ أبی الفداء، ج۱، ص۳۴۱)

۲۵هزارعنوان کتاب اسلامی

بیش از بیست و پنج هزار عنوان کتاب تخصصی علوم اسلامی در پایگاه کتابخانه دیجیتال نورلایب قرار دارد که دانشجویان و پژوهشگران علوم انسانی و اسلامی می توانند با استفاده از قابلیت های فراوان ابزارهای پژوهشی و امکانات عالی فضای مجازی با استفاده از اینترنت در حامل های مختلف اطلاعاتی به گسترده ترین کتابخانه دیجیتال در حوزه علوم اسلامی در جهان اسلام جهت دسترسی به متن و تصویر کتاب با امکان دانلود بیش از چهل و دو هزار و پانصد جلد کتاب، در پایگاه و اپلیکیشن اندرویدی کتابخانه دیجیتال نور برای انجام پروژه های تحقیقاتی و پژوهشی فردی و گروهی در مراکز و موسسات علمی در زمینه علوم انسانی و اسلامی فراهم گردید.

کتابخانه دیجیتال نورلایب به عنوان یکی از پیشگامان عرصه پژوهش و تحقیقات با استفاده از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات در فرآوری و عرضه محتوای الکترونیکی کتاب های علوم انسانی و اسلامی که شامل پردازش های متنوع و هوشمند نسخه های دیجیتال متون برای مخاطبان فرهنگ دینی و معارف اسلامی با دسترس پذیری آسان و سریع در هر زمان و مکان می باشد.

در حال حاضر این کتابخانه داری بیش از هشت میلیون و پانصد و پنجاه هزار صفحه متنی، و در حدود پانزده میلیون و سیصد و پنجاه هزار صفحه تصویری، که در مجموع بالغ بر بیست و چهارمیلیون صفحات متنی و تصویری و محتوای الکترونیکی دیجیتال تخصصی کتب اسلامی را با بیش از سیصد و بیست و شش هزار و پانصد نفر کاربر، به عنوان برترین کتابخانه دیجیتال آنلاین علوم اسلامی شناخته می‌شود.

اعمال ام داود

اعمال امّ ‌ داود (دعاى استفتاح) علّامه مجلسى رحمه الله فرمود: عمده اعمال نیمه رجب، دعاى امّ‌ داود است که ابن بابویه و شیخ طوسى و سید بن طاوس رحمه الله به سندهاى معتبر آن را روایت کرده‌اند. امام صادق علیه السلام بعد از تعلیم آن به امّ‌ داود، فرماید: «آنچه را گفتم، حفظ کن و مواظب باش [به غیر اهلش تعلیم نده] که مبادا در امر باطلى به کار برده شود، چون در این دعا، اسم اعظم خدا است که اگر خدا به آن اسم خوانده شود، دعایش به اجابت رسد و اگر از او به وسیله این اسم چیزى درخواست شود، عطا شود [هر چند رسیدن به آن سخت باشد] و اگر جنّ‌ و انس دشمنان تو باشند، خداوند شرّ آنها را از تو دور کند و آنها در برابر [تو] تسلیم شوند». (اقبال بالاعمال الحسنه، ج ۳، ص ۲۴۹)

امّ‌ داود کیست‌؟

امّ‌ داود، فاطمه (حبیبه)، دختر عبدالله بن ابراهیم بن الحسین، دایه و مادر رضاعى امام صادق علیه السلام است که آن حضرت را با شیر داود شیر داده بود و به «ام خالد بربریه» شهرت داشت و جدّه صالحه سید بن طاووس است. داود، فرزند حسن و نوه امام حسن مجتبى علیه السلام و برادر رضاعى امام صادق علیه السلام است.(مکاتیب الائمه، ج ۴، ص ۲۶۹)

تعلیم دعا به امّ‌ داود توسط امام صادق علیه السلام

منصور دوانیقى جمعى از آل ابیطالب از جمله داود و عبدالله بن الحسن را زندانى کرد. منصور دو فرزند عبدالله (محمّد و ابراهیم) که در مدینه خروج کرده بودند به شهادت رسانید و داود را زندانى کرد. امّ‌ داود گوید: من از داود خبرى نداشتم و او در عراق زندانى بود. پیوسته به درگاه الهى تضرّع کردم و از برادران ایمانى خواستم که براى برآورده شدن حاجتم، دعا کنند ولى با وجود اصرار در دعا، از اجابت آن خبرى نبود. گاه خبر به من رسید که داود را کشته‌اند و گاه گفتند که او را با پسر عموهایش، در زیر عمارت، زنده گذاشته‌اند. روز به روز، مصیبت من زیادتر و اندوهم بیشتر شد تا جائى که از غم او گداختم و پیر شدم و از ملاقاتش ناامید گردیدم.

روزى براى عیادت امام صادق علیه السلام که مریض بود، به محضرشان شرفیاب شدم. از احوالش پرسیدم و براى او دعا کردم. آن حضرت به من فرمود: «اى امّ‌ داود! داود چه کند؟» چون نام داود را شنیدم، گریستم و عرض کردم: اى آقاى من! مدّت مدیدى است که از او خبرى ندارم و او در عراق زندانى است و من از ملاقات او قطع امید کرده‌ام و از شما التماس دعا دارم. او برادر رضاعى شماست. حضرت فرمودند: «چرا از دعاى استفتاح غافلى‌؟ دعاى استفتاح دعایى است که با آن درهاى آسمان باز شود و دعاى خواننده آن در همان ساعت به اجابت رسد و براى کسى که آن را بخواند، پاداشى جز بهشت نیست».

امّ‌ داود عرض کرد: اى فرزند راستگویان، چگونه باید این دعا را خواند؟ … امّ‌ داود گوید: بعد از آنکه این دعا را همانطور که امام فرموده بود، خواندم، شب در عالم رویا پیامبر صلى الله علیه و آله و ملائکه وانبیا علیهم السلام را دیدم، در حالى که آن حضرت فرماید: اى امّ‌ داود! بر تو و دوستانت بشارت باد، حاجتت برآورده شود و خداوند فرزندت را حفظ کند و او را به تو باز خواهد گرداند.

امّ‌ داود میگوید: از خواب بیدار شدم. مقدار زمانى که یک مَرکب سریع السیر فاصله بین عراق تا مدینه را طى کند، طول کشید که ناگهان دیدم داود وارد شد. ازحالش پرسیدم. او جواب داد: من در زندان بسیار تنگى محبوس بودم و غل و زنجیر بر بدنم سنگینى کرد. این حال تا نیمه رجب ادامه داشت. شب خوابیدم و گویا زمین برایم تنگ شده بود، اما شما را دیدم که بر سجاده نماز نشسته اى و مردانى که سرهایشان در آسمان و پاهایشان در زمین است، اطراف تو به تسبیح خداوند مشغول هستند. یکى از آنان خوشرو و خوشبو و داراى لباس پاک و نظیفى بود که من گمان کردم، جدّم رسول الله صلى الله علیه و آله است. ایشان به من اشاره کرد و فرمود: «اى فرزند زن صالح! بشارت باد بر تو، خداوند دعاى مادرت را در حق تو مستجاب کرد». من از خواب بیدار شدم و دیدم که فرستاده منصور در زندان ایستاده است. او مرا از زندان آزاد کرد و نزد منصور برد. منصور دستور داد غل و زنجیر را از بدنم جدا کنند و به من نیکى کرد. همچنین دستور داد تا ده هزار درهم به من بدهند. سپس مرا بر مرکب راهوارى سوار کردند و من به سرعت خود را به مدینه رسانیدم.

امّ‌ داود گفت: من داود را خدمت امام صادق علیه السلام بردم. حضرت فرمود: «سبب خلاص تو آن بود که منصور، امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب دید که به او فرمود: فرزند مرا رها کن و اگر نکنى، تو را در این آتش مى‌اندازم؛ چون نظر کرد، دریاى آتشى در زیر پاى خود دید. پس از آنکه از خواب بیدار شد، از کرده خود پشیمان گردید و تو را رها کرد».(بحارالانوار (ط بیروت)، ج ۹۴، ص ۴۴ / اقبال بالاعمال الحسنه، ج ۳، ص ۲۴۱)

منابع اعمال ام داود در کتب ادعیه

حدیثی که در آن اعمال ام داوود بیان شده است، در منابع مختلف روایی شیعه آمده است. قدیمی‌ترین کتابی که از اعمال ام داوود سخن گفته است، کتاب فضائل الأشهر الثلاثه شیخ صدوق، ابن‌بابویه، محمد بن علی است. شیخ طوسی، محمد بن حسن، در کتاب مصباح المتهجد و سید ابن‌طاووس، علی بن موسی در کتاب اقبال الأعمال اعمال ام‌داوود را ذکر کرده‌اند. کفعمی، ابراهیم بن علی در کتاب البلد الأمین و علامه مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی در کتاب بحارالانوار و شیخ عباس قمی، در کتاب مفاتیح الجنان نیز اعمال ام‌داوود را به‌ نقل از کتاب‌های پیشین آورده اند.

خاطره اى از آیت الله نجم الدین طبسى

سفرى در بیروت بودیم و اعمال اعتکاف را در حوزه علمیه بیروت انجام دادیم، سه روز روزه گرفتیم و در نهایت اعمال امّ ‌ داود را انجام دادیم، درخواستى داشتیم، عده اى از سربازان حزب الله، شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه السلام در زندانهاى صهیونیست‌هاى اسرائیلى بودند، همه با هم براى آزادى ایشان بعد از اعمال، دعا کردیم که هرچه زودتر آزاد شوند که به حمدالله به حول و قوه الهى آزاد شدند و دعایمان مستجاب شد. که اینها همه از برکات این اعمال ام داود است.

منبع کتاب اعتکاف، ص۴۱۸ نویسنده: جلالی‌طلب، محمدعلی ، ناشر: قم، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج) ۱۳۹۲ش

نیمه رجب مفاتیح الجنان

روز پانزدهم ماه رجب، روز مبارکى است، و در آن چند عمل مستحب است:

اوّل:غسل کردن، به هنگام زوال آفتاب قبل از اذان ظهر

دوّم : زیارت حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام، زیرا از ابن ابى نصر نقل شده که گفت:از حضرت رضا علیه السّلام پرسیدم، امام حسین علیه السّلام، را در کدام ماه زیارت کنیم؟ فرمود: در نیمۀ ماه رجب و نیمه ماه شعبان.

سوّم: نماز جناب سلمان رحمه الله که نماز سلمان به این صورت است که ده رکعت نماز گذارد، بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر رکعت یک مرتبه سورۀ «حمد»، سه مرتبه «توحید» و سه مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» را خوانده و پس از هر سلام دستها را بلند کند و بگوید: لا إله إلاّ اللّه وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حیّ‌ لا یموت بیده الخیر و هو على کلّ‌ شیء قدیر إلها واحدا أحدا فردا صمدا لم یتّخذ صاحبه و لا ولدا

چهارم: چهار رکعت نماز بخواند و پس از سلام دست به دعا بردارد و بگوید: اللّهمّ‌ یا مذلّ‌ کلّ‌ جبّار و یا معزّ المؤمنین أنت کهفی حین تعیینی المذاهب و أنت بارىء خلقی رحمه بی و قد کنت عن خلقی غنیّا و لو لا رحمتک لکنت من الهالکین و أنت مؤیّدی بالنّصر على أعدائی لو لا نصرک إیّای لکنت من المفضوحین یا مرسل الرّحمه من معادنها و منشىء البرکه من مواضعها یا من خصّ‌ نفسه بالشّموخ و الرّفعه فأولیاؤه بعزّه یتعزّزون و یا من وضعت له الملوک نیر المذلّه على أعناقهم فهم من سطواته خائفون أسألک بکینونیّتک الّتی اشتققتها من کبریائک و أسألک بکبریائک الّتی اشتققتها من عزّتک و أسألک بعزّتک الّتی استویت بها على عرشک فخلقت بها جمیع خلقک فهم لک مذعنون أن تصلّی على محمّد و أهل بیته.

اى خوارکنندۀ هر ستمگر سرکش،از عزّت‌بخش مؤمنان،تویى پناهگاه من آن هنگام که دیدگاه‌ها و روشها مرا عاجز سازند و تویى پدیدآورندۀ جسم و جانم از روى مهر و رحمت،درحالى‌که از آفریدن من بى‌نیاز بودى،و اگر رحمت تو نبود هرآینه از هلاک‌شدگان بودم،و تویى تأیید کنندۀ من در پیروزى بر دشمنانم،و اگر یارى تو نبود،هرآینه از رسواشدگان بودم،اى فرستندۀ رحمت از سرچشمه‌هایش،و پدید آورندۀ برکت از جاهایش،اى آنکه هستى‌اش را به نهایت بزرگى و بلندى خاص ساخته،س دوستانش به عزت او عزیز مى‌شوند،اى آنکه پادشاهان در برابرش یوغ خوارى بر گردن نهاده‌اند در نتیجه از حملات انتقام‌جویانه‌اش در هراسند،از تو مى‌خواهم به حق وجودت که آن را از کبریایت برون ساختى،و از تو مى‌خواهم به حق کبریایت که آن را از عزّتت برگرفتى و از تو مى‌خواهم به حق عزّتت که با آن بر حکومت هستى چیره گشتى و با آن همه آفریدگانت را آفریدى،در نتیجه همه آنان بر هستى‌ات اعتراف دارند،که بر محمّد و اهل بیتش درود فرستى. روایت شده است که : هر صاحب اندوهى این دعا را بخواند حق تعالى او را از اندوه و غم رهایى بخشد.

پنجم : عمل امّ داود که مهم‌ترین اعمال این روز است، و براى برآمدن حاجات و برطرف شدن سختیها، و دفع ستم ستمکاران بسیار مؤثّر است. و کیفیت آن بنابر آنچه در کتاب«مصباح»شیخ آمده چنین است: چون بخواهد این عمل را بجا آورد،روزهاى سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم را روزه بدارد،سپس در روز پانزدهم هنگام ظهر غسل کند و چون وقت ظهر داخل گردد،نماز ظهر و عصر را با رکوع،و سجود نیکو بجا آورد،در جایى خلوت که چیزى او را مشغول نکند،و کسى با او سخن نگوید.چون از نماز فراغت یابد،رو به جانب قبله کند،و سورۀ«حمد»را صد مرتبه و سورۀ«توحید»را نیز صد مرتبه و«آیه الکرسى» را ده مرتبه بخواند،و بعد از اینها قرائت کند سوره‌هاى «انعام، بنى اسرائیل(اسراء)، کهف، لقمان، یس، صافات، حم سجده، حم عسق، حم دخان، فتح، واقعه، ملک، ن والقلم، اذا السّماء انشقّت» و پس از آن را تا آخر قرآن، و چون از اینها فارغ شود، درحالى‌که رو به قبله مى‌باشد بگوید:

صَدَقَ اللَّهُ الْعَظیمُ الَّذی‏ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ذُو الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ

درست فرمود خدای بزرگی که معبودی جز او نیست زنده و پاینده و صاحب‏ جلالت و بزرگواری است

الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَلیمُ الْکَریمُ الَّذی‏ لَیْسَ کَمِثْلِهِ‏ شَیْ‏ءٌ

بخشاینده و مهربان بردبار و کریم است آنکه مانندش‏ چیزی نیست

وَهُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ الْبَصیرُ الْخَبیرُ، شَهِدَ اللَّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ

و او شنوا و دانا و بینا و آگاه است، گواه است خدا که معبودی جز او نیست‏

وَالْمَلائِکَهُ وَاُولوُا الْعِلْمِ قآئِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ

و فرشتگان و دانشوران گواهی داده‏اند که خدایی جز او نیست که عدالت بدو پایدار است و او عزیز و حکیم است‏

وَبَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ وَاَنَا عَلی‏ ذلِکَ مِنَ الشَّاهِدینَ

و پیامبران بزرگوارش نیز آنرا به مردم رساندند و من بر این مطلب گواهی دهم

اَللّهُمَّ لَکَ‏الْحَمْدُ وَلَکَ الْمَجْدُ وَلَکَ الْعِزُّ وَلَکَ الْفَخْرُ

خدایا از آن تو است‏ ستایش و از آن تو است مجد و برای تو است عزت و خاص تو است افتخار

وَلَکَ الْقَهْرُ وَلَکَ النِّعْمَهُ

و شایسته تو است قهر و سطوت و مخصوص تو است نعمت‏

وَلَکَ الْعَظَمَهُ وَلَکَ الرَّحْمَهُ وَلَکَ الْمَهابَهُ وَلَکَ السُّلْطانُ

و از آن تواست عظمت و مخصوص تو است رحمت و برای تو است شکوه و خاص تو است سلطنت

وَلَکَ الْبَهآءُ وَلَکَ الْإِمْتِنانُ وَلَکَ التَّسْبیحُ وَلَکَ التَّقْدیسُ

و از آن تو است درخشندگی ‏و مخصوص تو است نعمت بخشی و برای تو است پاکی

وَلَکَ التَّهْلیلُ وَلَکَ‏ التَّکْبیرُ وَلَکَ ما یُری‏ وَلَکَ ما لا یُری

و از آن تو است پاکیزگی و برای تو است یکتایی و مخصوص تو است‏ بزرگی و ملک تو است آنچه دیده شود و آنچه دیده نشود

‏ وَلَکَ ما فَوْقَ السَّمواتِ الْعُلی‏ وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّری

و از تو است آنچه بالای آسمانهای بلند است‏ و از تو است آنچه زیر زمین است

‏ وَلَکَ الْأَرَضُونَ السُّفْلی‏ وَلَکَ الْأخِرَهُ وَالْأُولی

و از تو است زمین‌های زیرین و از آن تو است دنیا و آخرت‏

‏ وَلَکَ ما تَرْضی‏ بِهِ مِنَ الثَّنآءِ وَالْحَمْدِ وَالشُّکرِ وَ النَّعْمآءِ

و مخصوص تو است آن و حمد و ثنا و شکری که تو بپسندی و آنچه نعمت است نیز از تو است‏

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ جَبْرَئیلَ اَمینِکَ عَلی‏ وَحْیِکَ وَالْقَوِیِّ عَلی‏ اَمْرِکَ

دایا درود فرست بر جبرئیل امین بر وحی تو و نیرومند در کار تو ‏

وَالْمُطاعِ فی‏ سَمواتِکَ وَمَحالِّ کَراماتِکَ الْمُتَحَمِّلِ لِکَلِماتِکَ

و آنکس که در آسمانها و جایگاههای کرامت هایت فرمانش برند آن کس که سخنان تو را برساند

النَّاصِرِ لِاَنْبِیآئِکَ، الْمُدَمِّرِ لِأَعْدآئِکَ

یاور پیامبرانت و سرنگون کننده دشمنانت

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ میکائیلَ مَلَکِ‏ رَحْمَتِکَ وَالْمَخْلُوقِ لِرَأْفَتِکَ وَالْمُسْتَغْفِرِ الْمُعینِ لِأَهْلِ طاعَتِکَ

خدایا درود فرست بر میکائیل فرشته ‏رحمتت و آفریده شده برای بردن مهرت و آمرزش‏ خواه و کمک‏ کار فرمانبرانت‏

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ اِسْرافیلَ حامِلِ عَرْشِکَ وَصاحِبِ الصُّورِ الْمُنْتَظِرِ

خدایا درود فرست بر اسرافیل حمل کننده عرشت و صاحب صُور آنکه چشم به ‏راه‏

لِأَمْرِکَ الْوَجِلِ الْمُشْفِقِ مِنْ خیفَتِکَ

دستور تو است و نگران و بیمناک است از ترس تو

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ حَمَلَهِ الْعَرْشِ‏ الطَّاهِرینَ وَعَلیَ السَّفَرَهِ الْکِرامِ الْبَرَرَهِ الطَّیِّبینَ ‏

خدایا درود فرست بر حاملین پاکیزه عرش‏ و بر سفیران گرامی و آن نیکان پاک

وَعَلی‏ مَلائِکَتِکَ الْکِرامِ الْکاتِبینَ وَ عَلی‏ مَلائِکَهِ الْجِنانِ وَخَزَنَهِ النّیرانِ

و بر فرشتگان‏ بزرگوار نویسنده و بر فرشتگان بهشت و نگهبانان دوزخ

وَمَلَکِ‏ الْمَوْتِ وَالْأَعْوانِ یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ

و فرشته‏ مرگ و کمک‏ کارانش ای صاحب جلالت و بزرگواری

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ اَبینا آدَمَ‏ بَدیعِ فِطْرَتِکَ الَّذی‏کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلائِکَتِکَ وَاَبَحْتَهُ جَنَّتَکَ

خدایا درود فرست بر پدر ما آدم‏ پدیده خلقت که گرامیش داشتی به سجده کردن فرشتگانت و مباح کردی بر او بهشتت را

اَللّهُمَ‏ صَلِّ عَلی‏ اُمِّنا حَوَّآءَ الْمُطَهَّرَهِ مِنَ الرِّجْسِ الْمُصَفَّاتِ مِنَ الدَّنَسِ

خدایا درود فرست بر مادر ما حواء که از پلیدی پاک و از چرکی و آلودگی مصفا گشت و از میان آدمیان‏

الْمُفَضَّلَهِ مِنَ الْأِنْسِ، الْمُتَرَدِّدَهِ بَیْنَ مَحالِّ الْقُدُْسِ

برتری داشت و در میان جایگاههای قدسیان رفت و آمد کرده

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ هابیلَ وَشَیْثٍ وَاِدْریسَ وَنُوحٍ وَهُودٍ وَصالِحٍ وَ اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ

خدایا درود فرست بر هابیل و شیث و ادریس و نوح و هود و صالح و ابراهیم و اسماعیل‏

وَاِسْحقَ وَیَعْقُوبَ وَیُوسُفَ وَالْأَسْباطِ وَلُوطٍ وَشُعَیْبٍ وَاَیُّوبَ‏

و اسحاق و یعقوب و یوسف و اسباط (یعقوب) و لوط و شعیب و ایوب‏

وَمُوسی‏ وَهارُونَ وَیُوشَعَ وَمیشا وَالْخِضْرِ وَذِی الْقَرْنَیْنِ وَیُونُسَ

و موسی و هارون و یوشع و میشا و خضر و ذی القرنین و یونس‏

وَاِلْیاسَ وَالْیَسَعَ وَذِی الْکِفْلِ وَطالُوتَ وَداوُدَ وَسُلَیْمانَ وَزَکَرِیَّا

و الیاس و الیسع و ذا الکفل و طالوت و داود و سلیمان و زکریا

وَشَعْیا وَیَحْیی‏ وَتُورَخَ وَمَتّی‏ وَاِرْمِیا وَحَیْقُوقَ وَدانِیالَ وَعُزَیْرٍ

و شعیا و یحیی و تورخ و متی و ارمیا و حیقوق و دانیال و عزیر

وَعیسی‏ وَشَمْعُونَ وَجِرْجیسَ وَالْحَوارِیّینَ وَالْأَتْباعِ وَخالِدٍ وَحَنْظَلَهَ وَلُقْمانَ

و عیسی و شمعون و جرجیس و حواریین عیسی و پیروانشان و خالد و حنظله و لقمان

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ‏ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ

خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد

وَبارِکْ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ‏

و برکت فرست بر محمّد و آل محمّد چنانچه درود فرستادی‏

وَرَحِمْتَ وَبارَکْتَ عَلی‏ اِبْرهیمَ وَآلِ اِبْرهیمَ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ

و رحمت و برکت فرستادی بر ابراهیم و آل ابراهیم که به راستی تویی ستوده و بزرگوار

اَللّهُمَ‏ صَلِّ عَلَی الْأَوْصِیآءِ وَالسُّعَدآءِ وَالشُّهَدآءِ وَاَئِمَّهِ الْهُدی

خدایا درود فرست بر اوصیاء و اهل سعادت و شهیدان و امامان راهنما

‏اَللّهُمَّ صَلِ‏ عَلَی الْأَبْدالِ وَالْأَوْتادِ وَالسُّیَّاحِ وَالْعُبَّادِ وَالْمُخْلِصینَ وَالزُّهَّادِ

خدایا درود فرست‏بر ابدال (دست‌ه‏ای از صلحاء) و اوتاد و سیاحان و پرستش‏ کنندگان و مخلصان و پارسایان‏

وَاَهْلِ الجِدِّ وَالْإِجْتِهادِ وَاخْصُصْ مُحَمَّداً وَاَهْلَ بَیْتِهِ بِاَفْضَلِ‏َلَواتِکَ

و اهل جدیت و کوشش و مخصوص گردان محمّد و خاندانش را به بهترین‏ درودهایت

وَاَجْزَلِ کَراماتِکَ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّی‏ تَحِیَّهً وَسَلاماً

و فراوانترین کرامت هایت و به روح و جسدش از جانب من تحیّت و سلامی برسان‏

وَزِدْهُ فَضْلاً وَشَرَفاً وَکَرَماً حَتّی‏ تُبَلِّغَهُ اَعْلی‏ دَرَجاتِ اَهْلِ‏

و فضل و شرافت و بزرگواریش را فزون کن به حدی که او را به اعلی درجه اهل‏

الشَّرَفِ مِنَ النَّبِیّینَ وَالْمُرْسَلینَ وَالْأَفاضِلِ الْمُقَرَّبینَ

شرافت از پیمبران و رسولان و فاضلان مقربت برسانی

اَللّهُمَّ وَصَلِ ‏عَلی‏ مَنْ سَمَّیْتُ وَمَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ مَلائِکَتِکَ وَاَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ‏

خدایا درود فرست ‏بر هرکس که من نام بردم و هر که از فرشتگان و پیامبران و رسولان‏

وَاَهْلِ طاعَتِکَ وَاَوْصِلْ صَلَواتی‏ اِلَیْهِمْ وَاِلی‏ اَرْواحِهِمْ وَاجْعَلْهُمْ‏

و فرمانبردارانت را که من نام نبردم و درودهای مرا بر ایشان و بر ارواحشان برسان و آنان ‏را

اِخْوانی‏ فیکَ وَاَعْوانی‏ عَلی‏ دُعآئِکَ

برادران من در دین و کمک‏ کارانم در دعای به درگاهت قرار ده

اَللّهُمَّ اِنّی‏ اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَیْکَ

خدایا من شفیع گردانم تو را پیش خودت‏

وَبِکَرَمِکَ اِلی‏ کَرَمِکَ وَبِجُودِکَ اِلی‏ جُودِکَ وَبِرَحْمَتِکَ اِلی‏ رَحْمَتِکَ

و کرمت را پیش کرمت و جودت را پیش جودت و رحمتت را پیش رحمتت‏

وَبِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَیْکَ وَاَسئَلُکَ الّلهُمَّ بِکُلِّ ما سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ، مِنْ‏

و اهل طاعتت را پیش درگاهت و از تو خواهم خدایا به هرچه یکی از آنها بوسیله آن تو را

مَسْئَلَهٍ شَریفَهٍ غَیْرِ مَرْدُودَهٍ وَبِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ دَعْوَهٍ مُجابَهٍ غَیْرِ مُخَیَّبَهٍ

خواسته از سؤالهای شریفی که برنگشته و به آنچه تو را خوانده ‏اند از دعای پذیرفته شده ‏ای که به نومیدی نکشیده‏

یااَللَّهُ یارَحْمنُ یا رَحیمُ یا حَلیمُ یا کَریمُ یا عَظیمُ یا جَلیلُ یامُنیلُ

ای خدا ای بخشاینده ای مهربان ای بردبار ای کریم ای بزرگ ای با جلالت ای بخشنده

یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا مُقیلُ یا مُجیرُ یا خَبیرُ یا مُنیرُ یا مُبیرُ

ای ‏زیبا ای سرپرست ای وکیل ای نادیده ‏گیر ای پناه‏ده ای آگاه ای روشنی ‏ده ای نابود کن ‏

یا مَنیعُ یا مُدیلُ یا مُحیلُ یا کَبیرُ یا قَدیرُ یا بَصیرُ یا شَکُورُ یا بَرُّه

ای والامقام ای چرخاننده ای جابجا کننده ای بزرگ ای توانا ای بینا ای شکرپذیر ای نیکوکار

یا طُهْرُ، یا طاهِرُ یا قاهِرُ، یا ظاهِرُ یا باطِنُ، یا ساتِرُ یا مُحیطُ، یا مُقْتَدِرُ

ای پاک ای پاکیزه ای قاهر ای پیدا ای پنهان ای پرده پوش ای احاطه‏ دار ای با اقتدار

یا حَفیظُ یا مُتَجَبِّرُ یا قَریبُ یا وَدُودُ یا حَمیدُ یا مَجیدُ یا مُبْدِئُ

ای نگهبان ای دارای بزرگی ای نزدیک ای محبوب همه ای ستوده ای بزرگوار ای پدیدآرنده

یا مُعیدُ یا شَهیدُ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا قابِضُ

ای بازگرداننده ای گواه ای احسان‏بخش ای نیکوبخش ای نعمت‏بخش ای زیاده‏ بخش ای گیرنده‏

یا باسِطُ یا هادی‏ یا مُرْسِلُ یا مُرْشِدُ یا مُسَدِّدُ یا مُعْطی‏ یا مانِعُ

ای گشایش ‏ده ای راهنما ای فرستنده ای رهنمون ای محکم ‏کننده ای دهنده ای منع‏کننده ‏

یا دافِعُ یا رافِعُ یا باقی‏ یا واقی‏ یا خَلاَّقُ یا وَهَّابُ یا تَوَّابُ یا فَتَّاحُ‏

ای جلوگیرنده ای بلند کننده ای باقی ای نگهدار ای آفریننده ای بخشش پیشه ای توبه پذیر ای گشاینده‏

یا نَفَّاحُ یا مُرْتاحُ یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ یا نَفَّاعُ یا رَؤُفُ یا عَطُوفُ

ای زیاده بخش ای رحمت بخش ای که بدست او است هر کلید ای سودرسان ای مهربان ای باعطوفت‏

یا کافی‏ یا شافی‏ یا مُعافی‏ یا مُکافی‏ یا وَفِیُّ یا مُهَیْمِنُ یا عَزیزُ

ای کفایت کننده ای درمان بخش ای بهبودی ‏بخش ای پاداش دهنده ای باوفا ای نگهبان خلق ای با عزت ‏

یا جَبَّارُ یا مُتَکَبِّرُ یا سَلامُ یا مُؤْمِنُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا نُورُ یا مُدَبِّرُ

ای جبار ای بزرگوار ای سلامت بخش ای ایمنی ‏بخش ای یکتا ای بی ‏نیاز ای نور ای مدبر کارها ‏

یا فَرْدُ یا وِتْرُ یا قُدُّوسُ یا ناصِرُ یا مُونِسُ یا باعِثُ یا وارِثُ یا عالِمُ‏

ای یگانه ای تنها ای پاکیزه ای یاور ای همدم ای برانگیزنده ای ارث‏ برنده ای دانا

یا حاکِمُ یا بادی‏ یا مُتَعالی‏ یا مُصَوِّرُ یا مُسَلِّمُ یا مُتَحَبِّبُ یا قآئِمُ

ای حکم کننده ای آغاز کننده ای برتر ای صورت بخش ای سلامت بخش ای دوستی ‏ورز ای قائم به کار خلق

یا دآئِمُ یا عَلیمُ یا حَکیمُ یا جَوادُ یا بارِی‏ءُ یا بآرُّ یا سآرُّ یا عَدْلُ

ای‏ جاویدان ای دانا ای فرزانه ای بخشنده ای آفریننده ای نیکوکار ای شادی بخش ای دادگستر ‏

یا فاصِلُ یا دَیَّانُ یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا سَمیعُ یا بَدیعُ یا خَفیرُ یا مُعینُ‏

ای جداکننده ای جزاده ای نعمت ‏بخش ای عطابخش ای شنوا ا ی پدیدآرنده ای پناه‏ده ای یاور

یاناشِرُ یاغافِرُ یاقَدیمُ یامُسَهِّلُ یا مُیَسِّرُ یا مُمیتُ یا مُحْیی‏

ای نشر دهنده ای آمرزنده ای قدیم ای آسان کننده ای هموارکننده ای میراننده ای زنده‏ کننده‏

یا نافِعُ یا رازِقُ یا مُقْتَدِرُ یا مُسَبِّبُ یا مُغیثُ یا مُغْنی‏ یا مُقْنی‏

ای سودده ای روزی ‏ده ای با اقتدار ای سبب ‏ساز ای فریادرس ای بی ‏نیازکننده ای دارایی ‏دهنده ‏

یا خالِقُ یا راصِدُ یا واحِدُ یا حاضِرُ یا جابِرُ یا حافِظُ یا شَدیدُ

ای آفریننده ای نگهبان ای یگانه ای حاضر ای جبران‏ کننده ای نگه دار ای استوار

یا غِیاثُ یا عآئِدُ یا قابِضُ یا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلی‏ فَکانَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلی‏

ای ‏فریادرس ای ثروت‏ ده ای گیرنده ای که والایی و برتری و به‏ دیدگاه اعلایی‏

یا مَنْ قَرُبَ فَدَنا وَبَعُدَ فَنَای‏ وَعَلِمَ السِّرَّ وَاَخْفی‏ یا مَنْ اِلَیْهِ التَّدْبیرُوَلَهُ الْمَقادیرُ

ای که نزدیکی و بسیار هم نزدیک و دور است و بسیار هم دور دانای سر و نهان ای که تدبیر امور با او است و اندازه ‏ها از او است

وَیا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ‏ یَسیرٌ یا مَنْ هُوَ عَلی‏ مایَشآءُ قَدیرٌ

و ای که دشوار برای او سهل و آسان است ای که بر هرچه بخواهد توانا است

یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ یا فالِقَ الْأِصْباحِ یا باعِثَ الْأَرْواحِ

ای فرستنده بادها ای شکافنده سپیده صبح ای برانگیزاننده ارواح ‏

یا ذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ یا رآدَّ ما قَدْ فاتَ یا ناشِرَ الْأَمْواتِ یا جامِعَ‏ الشَّتاتِ

ای صاحب جود و سخاوت ای برگرداننده آنچه از دست رفته ای زنده‏کننده مردگان ای گردآورنده‏ پراکنده‏ها

یا رازِقَ مَنْ یَشآءُ بِغَیْرِ حِسابٍ‏ وَیا فاعِلَ ما یَشآءُ کَیْفَ‏ یَشآءُ

ای روزی ‏ده بی ‏حساب به هر که خواهی و ای انجام دهنده‏ هر چه بخواهی به هرطور که ‏خواهی

وَ یا ذَاالْجَلالِ وَالْأِکْرامِ یا حَیُّ یا قَیُّومُ یا حَیّاً حینَ لا حَیَّ

و ای صاحب جلالت و بزرگواری ای زنده ای پاینده ای زنده در آن‏ هنگام که زنده ‏ای نبود ‏

یا حَیُّ یا مُحْیِیَ الْمَوْتی‏ یا حَیُّ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ بَدیعُ السَّمواتِ‏ وَالْاَرْضِ

ای زنده کن مردگان ای زنده که معبودی جز تو نیست پدید آرنده آسمانها و و زمین

یا اِلهی‏ وَسَیِّدی صَلِّ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ‏ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ

ای معبود من و آقای من درود فرست بر محمّد و آل محمّد و رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد

وَ بارِکْ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ‏

و برکت ده بر محمّد و آل محمّد چنانچه درود فرستادی‏

وَبارَکْتَ وَرَحِمْتَ عَلی‏ اِبْرهیمَ وَآلِ اِبْرهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ

و برکت دادی و رحمت فرستادی بر ابراهیم و آل ابراهیم که به راستی تویی ستوده و بزرگوار

وَارْحَمْ ذُلیّ‏ وَ فاقَتی‏ وَفَقْری‏ وَانْفِرادی‏ وَوَحْدَتی‏ وَخُضُوعی‏ بَیْنَ‏ یَدَیْکَ

و رحم کن به خواری من و بیچارگیم و نداریم و تک و تنهاییم و فروتنیم در برابرت

وَاعْتِمادی‏ عَلَیْکَ وَتَضَرُّعی‏ اِلَیْکَ اَدْعُوکَ دُعآءَ الْخاضِعِ‏ الذَّلیلِ

و اعتمادی که بر تو دارم و زاریم به درگاهت تو را خوانم خواندن شخص فروتن‏ خوار

الْخاشِع ِ‏الْخآئِفِ الْمُشْفِقِ الْبآئِسِ الْمَهینِ الْحَقیرِ الْجائِعِ‏

خاشع ترسان هراسان پریشان بی ‏مقدار کوچک گرسنه‏

الْفَقیرِالْعآئِذِ الْمُسْتَجیرِ الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ الْمُسْتَغْفِرِ مِنْهُ الْمُسْتَکینِ لِرَبِّهِ

فقیر پناهنده پناه خواه معترف به گناه آمرزش ‏خواه از گناه درمانده و زاری کننده به ‏درگاه پروردگار

دُعآءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ وَرَفَضَتْهُ اَحِبَتُّهُ

و خواندن شخصی که یاران مورد اعتمادش او را واگذار ده و دوستانش او را رها کرده

وَعَظُمَتْ فَجیعَتُهُ دُعآءَ حَرِقٍ‏ حَزینٍ ضَعیفٍ مَهینٍ بآئِسٍ مُسْتَکینٍ بِکَ مُسْتَجیرٍ

و درد جانسوزش ‏بزرگ‏ گشته خواندن شخص دلسوخته‏ غمگین ناتوان بی‏ مقدار پریشان درمانده ‏ای که به تو پناه آورده

َاللّهُمَّ وَاَسئَلُکَ‏ بِاَنَّکَ مَلیکٌ وَاَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ اَمْرٍ یَکُونُ وَاَنَّکَ عَلی‏ ما تَشآءُ قَدیرٌ

خدایا از تو خواهم‏ چون تویی فرمانروا و تو چنانی که هرکاری را بخواهی می ‏شود و تویی که بر هرچه بخواهی توانایی

وَاَسئَلُکَ بِحُرْمَهِ هذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْبَیْتِ الْحَرامِ وَالْبَلَدِ الْحَرامِ

و از تو خواهم به حرمت این ماه محترم و خانه محترم (کعبه) و شهر محترم (مکه)

وَالرُّکْنِ وَالْمَقامِ وَالْمَشاعِرِالْعِظامِ وَبِحَقِ‏نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍعَلَیْهِ وَ الِهِ السَّلامُ

و رکن و مقام و مشعرهای بزرگ (جاهای مناسک حج) و به حق پیامبرت محمّد علیه و آله السلام‏

یا مَنْ وَهَبَ لِادَمَ شَیْثاً وَ لِإِبْراهیمَ اِسْماعیلَ وَ اِسْحاقَ

ای که شیث را به آدم بخشیدی و اسماعیل و اسحاق را به ابراهیم دادی

وَ یا مَنْ رَدَّ یُوسُفَ عَلی‏ یَعْقوُبَ وَیا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلاءِ ضُرَّ اَیُّوبَ

و ای که یوسف را به یعقوب برگرداندی و ای که پس از مبتلا شدن ایوب ناراحتیش را برطرف کردی

یا رآدَّ مُوسی‏ عَلی‏ اُمِّهِ وَ زآئِدَ الْخِضْرِ فی‏ عِلْمِهِ وَیا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ

ای که‏ موسی را به مادرش برگرداندی و دانش خضر را افزون کردی ای که دادی به داود

سُلَیْمانَ وَلِزَکَرِیَّا یَحْیی‏ وَلِمَرْیَمَ عیسی‏ یا حافِظَ بِنْتِ شُعَیْبٍ

سلیمان را و به زکریا یحیی را و به مریم عیسی را ای نگهدار دختر شعیب

وَیا کافِلَ وَلَدِ اُمِّ مُوسی‏ اَسئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

ای‏ کفالت کننده فرزند مادر موسی از تو خواهم که درود فرستی بر محمّد و آل محمّد

وَاَنْ‏ تَغْفِرَ لِی‏ ذُنُوبی‏ کُلَّها وَتُجیرَنی‏ مِنْ عَذابِکَ وَتُوجِبَ لی‏ رِضْوانَکَ

و گناهانم را بیامرزی و از عذاب خود مرا در پناه ‏گیری و مرا مستوجب خوشنودی‏

وَاَمانَکَ وَاِحْسانَکَ وَغُفْرانَکَ وَجِنانَکَ وَاَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّی‏ کُلَ‏

و ایمنی و احسان و آمرزش و بهشتت قرار دهی و از تو خواهم که باز کنی برایم هر

حَلْقَهٍ بَیْنی‏ وَبَیْنَ مَنْ یُؤْذینی‏ وَتَفْتَحَ لی‏ کُلَّ بابٍ وَتُلَیِّنَ لی‏ کُلَ‏ صَعْبٍ

حلقه‏ ای که میان من و میان آزار کننده من است و بگشایی به‏ رویم هر دری را و نرم کنی برایم هر دشواری را

وَتُسَهِّلَ لی‏ کُلَّ عَسَیرٍ وَتُخْرِسَ عَنّی‏ کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ

و آسان کنی برایم هر مشکلی را و لال کنی از من زبان هر بدگو را

وَتَکُفَ‏ عَنّی‏ کُلَّ باغٍ وَتَکْبِتَ عَنّی‏ کُلَّ عَدُوٍّ لی‏ وَحاسِدٍ وَتَمْنَعَ مِنّی‏ کُلَ‏ ظالِمٍ

و بازداری از من‏ هر زورگو را و خوار کنی دشمنان و حسودان مرا و بازداری از من هر ستمگری را

وَتَکْفِیَنی‏ کُلَّ عآئِقٍ یَحُولُ بَیْنی‏ وَبَیْنَ حاجَتی‏، وَیُحاوِلُ اَنْ‏

و کفایت کنی از من هر مانعی را که میان من و حاجتم حائل شود و بخواهد که‏

یُفَرِّقَ بَیْنی‏ وَبَیْنَ طاعَتِکَ وَیُثَبِّطَنی‏ عَنْ عِبادَتِکَ یا مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَ‏ الْمُتَمَرِّدینَ

میان من و اطاعت تو را جدایی اندازد و از پرستش تو بازم دارد ای که مهار کردی جنیان نافرمان را ‏

وَقَهَرَ عُتاهَ الشَّیاطینِ وَاَذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرینَ وَرَدَّ کَیْدَ

و مقهور ساختی شیاطین سرکش را و گردنِ گردن‏کشان‏ را به خواری کشاندی و نقشه ‏های شوم‏

الْمُتَسَلِّطین عَنِ الْمُسْتَضْعَفینَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلی‏ ما تَشآءُ

مسلط شدگان را از ناتوانها بازگرداندی از تو خواهم به حق تواناییت بر هرچه خواهی‏

وَتَسْهیلِکَ لِما تَشآءُ کَیْفَ تَشآءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضآءَ حاجَتی‏ فیما تَشآءُ

و آسان کردنت هرچه را به هر نحو که خواهی که قرار دهی برآوردن حاجتم را در هرچه خواهی‏

سپس سجده کن بر زمین و بر خاک بگذار دو طرف روی خود را و بگو:

اَللّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ وَبِکَ امَنْتُ

خدایا برای تو سجده می ‏کنم و به تو ایمان دارم‏

فَارْحَمْ ذُلّی‏ وَفاقَتی‏ وَاجْتِهادی‏ وَتَضَرُّعی وَمَسْکَنَتی‏ وَفَقْری اِلَیْکَ یا رَبِّ

پس رحم کن به خواری من و نداریم و سعی و کوششم و زاری و بیچارگی ‏ام و نیازم به درگاهت ای پروردگار

و کوشش کن که اشک بریزد چشم های تو اگر چه به اندازه قدر سر سوزنی باشد؛ به درستی ‏که این علامت استجابت است ان‌شاءالله.(منبع کتاب کلیات مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، فصل ماه رجب، اعمال نیمه رجب)

وفات حضرت زینب

در تاریخ وفات و مدفن حضرت زینب علیهاالسلام اختلاف است، همانطور که در تاریخ ولادت و وفات برخى از ائمه هم اختلاف است. در هر حال به احتمال قوى آن حضرت در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرى رحلت نمود و به نقل از کتاب ” اخبارالزینبیات ” در مصر خانه مسلمه بن مخلد الانصارى دفن گردید و عده کثیرى از مورخین این خبر را قبول دارند و گروهى میگویند: زینب مدفون در شام، زینب صغرى است؛ چنانچه روى سنگ قبرش ترسیم شده است و زینب کبرى در مصر از دنیا رفت.(نوادر و متفرقات، ج۱، ص۳۴۵)

در مورد تاریخ دقیق وفات حضرت زینب گفته اند که مسلمه‌ بن مخلّد از صحابه بود و از طرف معاویه در سال ۴۷ هجرى به عنوان حاکم مصر منصوب شد و در سال ۶۲ هجرى وفات یافت. عبیدلى تصریح مى‌کند که او بر بدن زینب (س) نماز خوانده، لذا معلوم مى‌شود که وى بعد از وفات بانوى عصمت وفات کرده و این سخن ثابت مى‌کند که وفات زینب (س) در سال ۶۲ بوده است. این که برخى از مورّخین وفات آن حضرت را سال ۶۵ ذکر کرده‌اند درست نیست.( اسیران و جانبازان کربلا (به ضمیمه زنان نقش آفرین در نهضت عاشورا) نویسنده:مظفری، محمد، جمشیدی، سعید ناشر: فراز اندیشه قم – ۱۳۸۳)

آراى مورخان و محققان در مورد آرامگاه حضرت زینب علیها السلام

دانشمندان و مورخان در مورد محل دفن حضرت زینب علیها السلام اختلاف دارند و این اختلاف بیشتر از آن جهت سرچشمه مى‌گیرد که امیرمؤمنان علیه السلام،علاوه بر حضرت زینب علیها السلام دختران دیگرى به همین نام داشتند.چون کنیۀ حضرت زینب علیها السلام «ام کلثوم»است و برخى از دختران مولا على علیه السلام با همین کنیه معروف بوده‌اند، باعث تشدید اختلاف شده است. ۳در کتاب سیماى زینب کبرى علیها السلام آمده است: «امیرالمؤمنین على علیه السلام حداقل دو دختر به نام زینب (زینب کبرى و زینب صغرى) و دو دختر دیگر به نام و کنیۀ ام کلثوم (ام کلثوم کبرى و ام کلثوم صغرى) داشت».

در مورد مرقد و محل دفن حضرت زینب علیها السلام سه نظریه هست که هر کدام مورد بحث قرار مى‌گیرد.

– مصر، در منطقه‌اى به نام «قنطره السّیاع» یا «حمراء القصوى».

– مدینه، در قبرستان«بقیع».

– دمشق، در روستاى راویه که اکنون به «زینبیه» مشهور است.

(با کاروان شام، ص۷۵ نویسنده: هاشمی نوربخش، حسین ناشر: مشعر، محل نشر: تهران – ۱۳۸۹ش)

همچنین می توانید کتابهای زیر را در پایگاه کتابخانه دیجیتال نورلایب مشاهده و مطالعه نمایید:

زیارتنامه حضرت زینب علیها السلام نویسنده :حبیب‌اللهی، علی ناشر :مشعر

کتاب زینب عقیله بنی هاشم، نویسنده سید هاشم رسولی محلاتی ، نشر مشعر

سر نینوا، زینب کبری علیها السلام، نویسنده :محسن زاده، محمد علی ناشر: مشعر

زینب (س) صرخه أکملت مسیره نویسنده :بارا، آنتون، ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی

مقدمه اساور من ذهب در احوال حضرت زینب (سلام الله علیها) نویسنده : نجفی، هادی

عصمه الحوراء زینب سلام الله علیها، نویسنده :علوی، عادل، ناشر:موسسه اسلامی تبلیغ و ارشاد

عصمه الحوراء زینب سلام الله علیها، نویسنده :علوی، عادل، ناشر:موسسه اسلامی تبلیغ و ارشاد

زینب فریاد فرمند، نویسنده آنتون بارا، ترجمه غلامحسین انصاری، ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی

حضرت زینب علیهاالسلام، نویسنده محمدتقی مدرسی، مترجم: محمدصادق شریعت، ناشر: محبان الحسین

السیده زینب فی تاریخ الإسلام(عقیله الوحی)، عبدالحسین شرف‌الدین، مکتب الإمام الخامنئی فی سوریه

زیارات شام (زیارتنامه حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهمانویسنده :حبیب‌اللهی، علی ناشر: مشعر

زینب علیها السلام سر من أسرار أهل الکساء علیهم السلام محاضر:سند، محمد مقرر :بغدادی، ابراهیم حسین

چهره درخشان عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها نویسنده :ربانی خلخالی، علی ناشر: مکتب الحسین

زینب الکبری من المهد الی اللحد، نویسنده سید محمدکاظم قزوینی، بیروت : مؤسسه الأعلمی للمطبوعات

فرازهایی از زندگی حضرت زینب کبری علیها السلام،مؤلف:گروه محققین مؤسسه البلاغ مترجم :شریفی، محمود

زینب الکبری بنت الإمام أمیرالمومنین علی بن أبی طالب علیه السلام نویسنده :نقدی، جعفر ناشر: الشریف الرضی

۲۵۰ کرامه للسیده زینب علیها السلام و سیدات بیت النبوه نویسنده :کاشانی، ابوالفضل ناشر: دار الجوادین بیروت

شیر زن کربلا یا زینب دختر علی علیه السلام نویسنده: بنت الشاطی، عایشه ، ترجمه سید جعفر شهیدی، نشر مشعر

زینب کبری سلام الله علیها پیام آور عاشورا نویسنده : منصوری لاریجانی، اسماعیل، ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی

درس‌های از حضرت زینب سلام الله علیها همراه زندگینامه، نویسنده :پاک‌ نیا، عبدالکریم ناشر: فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام)

بانوی نینوا (زندگی نامه حضرت زینب علیها السلام و نقش او در کربلا) نویسنده : قهرمانی‌نژاد، بهاءالدین ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی

موسوعه زینب الکبری علیها السلام بنت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ۱۰جلدی، نویسنده :عاشور، علی ناشر:دار نظیر بیروت

نگاهی به خطبه های حضرت زینب علیها السلام در کوفه و شام همراه با زندگینامه، نویسنده : پاک‌ نیا، عبدالکریم نشرفرهنگ اهل بیت (علیهم السلام)

حضرت زینب (سلام الله علیها) الگوی اندیشه ورزی و مسؤولیت پذیری نویسنده :جمعی از نویسندگان مدرسه علمیه حضرت زینب (سلام الله علیها) ناشر:همیاران جوان

کتابخانه امام علی علیه السلام

همزمان با فرارسیدن ۱۳رجب سالروز میلاد با سعادت امیرالمؤمنین، کتابخانه تخصصی امام علی علیه السلام با افزایش ۱۶۴ عنوان کتاب جدید در نورلایب به‌روزرسانی شد.

به روز رسانی کتابخانه امام علی علیه السلام با بیش از ۶۲۰ عنوان و درحدود ۱۰۰۰ جلد کتاب، که یکی از کتابخانه های تخصصصی و موضوعی موجود در، پایگاه کتابخانه دیجیتال نورلایب وابسته به مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی می باشد.

به کمک این کتابخانه موضوعی، دسترسی به آثار ارزشمندی جهت مطالعه و پژوهش درباره حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به آسانی و سهولت امکان پذیر می گردد. قابل توجه است که این کتب حاوی موضوعاتی همچون: قرآن و تفسیر، تاریخ و سیره، کلام و عقاید، فقه و اصول، تاریخ حدیث، درایه، رجال، شرح حدیث، فضایل و مناقب، معرفی منابع، موسوعه ها، اخلاق و آداب، ادعیه و زیارات و… می باشد.

ضمن این که کتاب های این پایگاه با ارایه تصاویر صفحات کتاب، به همراه ارایه فایل های متنی، آن را به عنوان یکی از مهم ترین پایگاه کتابخانه دیجیتالی تخصصی علوم اسلامی و انسانی مطرح کرده است.

برخی از کتابهای موجود در کتابخانه امام علی علیه السلام :

الصحیح من السیره الامام علی علیه السلام ، المرتضی من سیره المرتضی ۲۰جلد

موسوعه امیرالمومنین مسند الامام علی بن ابی طالب علیه السلام  ۲۰جلد

منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه خویی ۲۱جلد

نفحات الازهار فی خلاصه عبقات الانوار  ۲۰جلد

شرح نهج البلاغه  ابن ابی الحدید ۲۰جلد

پیام امام امیرالمومنین  علیه السلام   ۱۵جلد

موسوعه الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب  ۱۴جلد

بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه  ۱۴جلد

شرح نهج البلاغه  مدرس وحید ۱۳جلد

نفحات الولایه ، ناصر مکارم شیرازی، ۱۰جلد

نهج البلاغه منظوم  انصاری   ۱۰جلد

شرح محقق خوانساری بر غرر الحکم و درر الکلم  ۷جلد

نهج البلاغه امیر المومنین علی  علیه السلام  ترجمه سپهر   ۳جلد

مناقب الامام امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام   ۳جلد

شرح علی المائه کلمه لأمیر المومنین علی بن أبی طالب علیه السلام  ابن‌میثم   ۳جلد

گفتار امیر المومنین علی علیه السلام همراه با ترجمه فارسی هدایه العلم و غرر الحکم  ۲جلد

نهج البلاغه منظوم امیر المومنین علی بن ابیطالب  ع   ترجمه حسین ملایی   ۲جلد

جواهر المطالب فی مناقب الامام علی بن ابی طالب  علیهما السلام   ۲جلد

اصحاب امیر المومنین  علیه السلام  و الرواه عنه  ۲جلد

شهاب ثاقب در اثبات امامت حضرت علی  علیه السلام

الامام علی علیه السلام من المهد الی اللحد

فضائل الامام علی علیه السلام

مناقب علوی در شعر فارسی

نهج الخلاص للامام علی امیر المومنین علیه السلام

نهج البلاغه و تایید نسبت آن به امام علی  علیه السلام

مناقب الامام علی بن ابی طالب علیه السلام (لابن مغازلی)

هزار گوهر : منتخب کلمات قصار حضرت امیر المومنین علی علیه السلام

نهج الولایه : شرح خطبه غدیریه مولا امیر المومنین علی علیه السلام

امام علی  علیه السلام  در قرآن از دیدگاه اهل سنت

امام علی علیه السلام  صدای عدالت انسانی

نور الأمیر علیه السلام فی تثبیت خطبه الغدیر

إثبات الوصیه للإمام علیّ بن أبی طالب

امام علی علیه السلام و قرآن

نگاهی به حدیث ولایت

کلام علی علیه السلام

نگاهی به حدیث غدیر

امامت امیر المومنین در سنجش خرد

یکصد درس زندگی از امام علی علیه السلام

امامت علی  علیه السلام  در آینه عقل و قرآن

مناقب الامام علی بن ابی طالب علیه السلام، کلابی

بازگشت خورشید برای امیرالمومنین علیه السلام

کفایه الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام

الامام علی بن ابی طالب علیه السلام من حبه عنوان الصحیفه

ترجمه مناقب الإمام علی بن ابی طالب علیه السلام

إلزام النواصب بإمامه علی بن أبی طالب علیه السلام

نهج البلاغه نبراس السیاسه و منهل التربیه

مقتل الامام امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام

هزار و یک نکته درباره غدیر و فضایل امیر المومنین علی علیه السلام

ولایت علی علیه السلام در قرآن کریم و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله

نگاهی به حدیث طیر: اثبات امامت امیر مومنان علی علیه السلام در حدیث طیر

شاهکار نامه مولا علی  علیه السلام: شامل کلیات نهج البلاغه به نظم فارسی

شرح بر صد کلمه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، ابن میثم ترجمه صاحبی

مظهر حق : نگرشی اخلاقی بر فضایل و سیره امیرالمومنین علی علیه السلام

مجموعه من درر کلمات مولانا امیر المومنین علیه السلام فی الحکم و المواعظ

مستدرک نهج البلاغه: مجموع مختار من کلام مولانا امیر المومنین علی علیه السلام

گذری کوتاه بر مناقب عرشیان در فضائل علی بن ابی طالب و ائمه  علیهم السلام  ازمنابع اهل سنت

ولایه الامام علی  علیه السلام  فی الکتاب و السنه فی جواب ما کتبه الشیخ أبو سلمان عبدالمنعم بلوچ

ویژگی‌های امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام: ترجمه و تحقیق خصائص امیرالمؤمنین علیه السلام

صحیفه علویه: دعاها و مناجاتهای کامل مولانا علی بن ابیطالب علیه السلام  ترجمه رسولی محلاتی

فرحه الغری فی تعیین قبر أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السلام فی النجف

المسترشد فی امامه امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام

النص الجلی فی إثبات ولایه علی علیه السلام

دروس تربویه من السیره العلویه

رساله تفضیل امیر المومنین علیه السلام

پژوهشی در مصحف امام علی علیه السلام

رفتارشناسی امام علی علیه السلام در آیینه تاریخ

الإمام علی فی رؤیه «النهج» و «روایه» التاریخ

اصول و شیوه های حکومت اسلامی در نهج البلاغه

الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه: نهج البلاغه موضوعی

المراجعات؛ رهبری امام علی علیه السلام در قرآن و سنت

راهنمای حرم مطهر امیر مومنان حضرت علی بن ابی طالب  علیه الصلاه و السلام

سیمای امام علی علیه السلام در قرآن‌، ترجمه شواهد التزیل حسکانی مترجم یعقوب جعفری

الرساله العلویه فی فضل أمیر المؤمنین علی سائر البریه سوی سیدنا رسول الله صلی الله علیه و آله